كارگردان «بيداري روياها» با بيان اين كه ساخت يك فيلم سالم در سينماي ايران خيلي دشوار است، گفت:«در اين فيلم دوست داشتم حرفي بهروز بزنم و برخي مسائل جنگ را عريان كنم، اما منتقدان به من انگ محافظه كاري زدهاند.»
به گزارش هنر نیوز به نقل از ايسنا، نشست نقد و بررسي فيلم سينمايي «بيداري روياها» شامگاه سهشنبه 8 تير ماه همزمان با روز سلاح هاي شيميايي،با حضور «محمد علي باشهآهنگر» (كارگردان)، «امير حسين آرمان» (بازيگر)، «رامتين شهبازي» (منتقد) و «بهزاد صديقي» (منتقد و مجري) در فرهنگسراي انقلاب برگزار شد.
در ابتدا «بهزاد صديقي» از «رامتين شهبازي» در مورد اين فيلم سئوال كرد كه وي در پاسخ، اظهار داشت: در مجموع «بيداري روياها» فيلمي قابل تأمل است. اما من «محمد علي باشهآهنگر» را بيشتر با فيلم «فرزند خاك» ميشناسم و در ميان اين دو اثر اخير كارنامه ايشان، فيلم سينمايي «فرزند خاك» را بيشتر دوست دارم.
شهبازي ادامه داد: امروزه سينماي ايران در چرخه تكرار قرار گرفته است و در زمانهاي به سر ميبريم كه كمديهاي سخيف سينماي ايران را در نورديدهاند و اين جريان سودي هم براي مخاطبان ندارند. در شرايطي كه فيلمها در بقاليها به فروش ميرسد و در اين بازار آشفته سينماي ايران، فيلم سينمايي «بيداري روياها» قدم ارزشمندي است.
اين منتقد در ادامه تصريح كرد: ساخت اين نوع فيلمها هم بسيار دشوار است چرا كه ما با يك قصه يك خطي مواجه نيستيم و فيلمنامه داراي فراز و فرود و قصههاي فرعي است. با ديدن اين دو فيلم اخير «محمد علي باشهآهنگر» حس ميكنم ايشان علاقهمند به فضاي داستانگو هستند.
وي در ادامه افزود: وقتي فيلمنامه اوليه در حال شكلگيري است با مباحثه به متريال اصلي دست ميبايم و كارگردان در فيلم از شيوه افشاي تدريجي استفاده كرده است. به زبان ديگر در اين شيوه كارگردان هيچ پس زمينه ذهني به مخاطب نميدهد و مخاطب پله پله به كشف ميرسد و تعليق براي مخاطب بيشتر است چرا كه با فيلم همگام ميشود. اين شيوه بسيار دشوار است در جاهايي «داوود» (امين حيايي) يك سري اطلاعات به مخاطب ارائه ميدهد اما كارگردان آگاهانه آن را حذف ميكند و اين همراهي با فيلم جذاب است چرا كه خودمان به كشف حقايق ميپردازيم.
در ادامه اين نشست «بهزاد صديقي» از «محمد علي باشهآهنگر» در مورد چگونگي شكلگيري فيلمنامه «بيداري روياها» سئوال كرد كه وي در پاسخ، خاطرنشان كرد: فيلمنامه اين كار يك فرآيند ده ساله را طي كرده است. در كشور ما به راحتي نميتوان حرف دل را بازگو كرد و در زمينه دفاع مقدس هزاران صاحب نظر وجود دارد.
وي در ادامه افزود: سال 1375 با «محمدرضا گوهري» ده طرح نوشتيم كه بيشتري رد شد. آنها داستانهاي اپيزوديك بودند و كار كردن آنها سخت بود. وقتي فيلمنامه «بيداري روياها» در بنياد فارابي تصويب شد، متأسفانه فيلمنامه ما كپي شد و پس از اين قضيه، ما تنها ترفندي كه استفاده كرديم، شخصيت محوري قصه (ايوب) را از فيلمنامه حذف كرديم.
وي ادامه داد: ما با هم خيلي مباحثه انجام داديم و به اين نتيجه رسيديم كه فيلممان داراي قهرمان نباشد. در كنار آن به سانسورها هم عادت كردهايم. ساخت يك فيلم سالم در سينماي ايران خيلي دشوار است اما من دوست داشتم فيلمي بسازم كه به روز باشد و دلالت بر روز داشته باشد و در گام بعدي ذائقه مخاطبان را ارتقاء دهم.
كارگردان «فرزند خاك» ادامه داد: من در جنگ حضور داشتم و وقايع را ديدهام. اين بغض فروخورده زمان جنگ را در دو اثر آخرم پياده كردم. من وصيتنامه خيلي از شهدا را خواندهام و منقلب شدهام. دوست داشتم در اين فيلم مسائل جنگ را كمي عريان كنم و جالب است كه در اين بين منتقدان به من انگ محافظهكاري زدهاند!
در ادامه اين نشست «بهزاد صديقي» از «رامتين شهبازي» در مورد اين فيلم سئوال كرد كه وي در پاسخ، اظهار داشت: به دليل اين كه كارگردان در زمان جنگ تحميلي حضور داشته، پس نگاه او باورپذير است. ما در دنياي مدرن زندگي ميكنيم و عرصه داستانگويي با روايت كلاسيك كاملا فرق ميكند. در اين ميان، سينماي ما به سمت ملودرام حركت ميكند و ميترسيم از اينكه به سمت تراژدي شدن حركت كنيم.
شهبازي تصريح كرد: ما در فيلم قهرمان نداريم و يك سري نيروهاي منفي از طرف جوامع بشري بر ما وارد ميشود كه در آن انسانها، بيگناهاند و اين نيرو، آنقدر زياد ميشود كه انسانها مصرفگرا ميشوند. در اين ساختار، قهرمان و اسطوره از بين ميرود و ما در اين فيلم شاهد هستيم كه آدمها مدام دور خود ميچرخند و به نقطه ثابتي دست پيدا نميكنند و بيگناه هستند. حتي كودكي كه شش هفته است در جنين مادر در حال رشد است، در آينده قرباني خواهد شد. تلخي فيلم هم داستان را به تراژدي مدرن نزديك ميكند و ما در سكانسهاي متوالي، فضاي غم حاكم بر فيلم را مشاهده ميكنيم كه اين تلخي بر تمام كاراكترها سايه افكنده است.
در ادامه باشهآهنگر گفت: در اين زمانه و در اين شرايط، چاره اين است كه ما به صلح فكر كنيم تا كمتر فيلمهايي نظير «فرزند خاك» و «بيداري روياها»، ساخته شود. آنقدر كارگردان داريم كه طنز بسازند اما من دوست دارم حرف جديد بزنم كه به واقعيت نزديك باشد.
در ادامه اين نشست، «بهزاد صديقي» از «امير حسين آرمان» در مورد كاراكتر «حميد» سوال كرد كه وي در پاسخ، اظهار داشت: من خيلي خوشحالم كه در فيلمي بازي كردهام كه يكي از هزاران وقايع جنگ را فاش ميكند. «حميد» كودكي است كه مادرزاد فلج به دنيا آمده است. او در كودكي عمويش را به عنوان پدر فرض ميكرده اما پس از 25 سال به اين حقيقت دست پيدا ميكند كه پدر واقعياش زنده است و اين مسئله بسيار دردناك است.
او گفت: قصه اين كار به سمت مستندي كه بر واقعيت استوار است در حركت است. من با راهنماييهاي «باشهآهنگر» كه بر فيلمنامه اشراف داشت، قدم به قدم به نقش «حميد» نزديك شدم و در اين ميان «هنگامه قاضياني» و «امين حيايي» عزيز، من را خيلي كمك كردهاند. وقتي فيلمنامه را خواندم، سردرد گرفتم، منقلب شدم و سعي كردم اين نقش را واقعي ايفا كنم.
در ادامه «رامتين شهبازي»، در مورد ضعفهاي فيلم «بيداري روياها»، گفت: من با تلخي فيلم مخالف نيستم بلكه جنس دراماتيزه شدن اثر كمي مشكل دارد. نوع فضا و روابط در «فرزند خاك» نيز گيراتر بود. در شخصيت «داوود» (امين حيايي) اغراق ديدم، او بازيگر توانمندي است اما آنقدر تيپ بازي كرده كه در شخصيت نميگنجد. «باشهآهنگر» راوي خوبي است و «شادروان رسول ملاقليپور» هم راوي خوبي بود اما در اين فيلم، در شخصيت «رخشانه» (هنگامه قاضياني) و «حميد» (امير حسين آرمان) بيشتر آن فاصلهگذاري شخصيتها حس ميشد و آن شكنندگي نقش، حس بيشتري داشت و بازي اين دو كاراكتر كنترل شده بود.
اين منتقد ادامه داد: امروز كه براي دومين بار، فيلم را ديدم، به نظرم مشكلات فيلم كمتر بود. در جشنواره به علت تعدد فيلم، مشكلات را زيادتر ديدم اما امروز خيلي گرهها برايم باز شد.
در ادامه اين نشست يكي از حضار از «باشهآهنگر» در مورد انتخاب «امين حيايي» سئوال كرد كه وي در پاسخ، خاطرنشان كرد: «امين حيايي» بازيگر فوقالعادهاي است اما جيب خيلي از تهيهكنندگان را پر از پول كرده است. وقتي فيلمنامه اين كار را خواند خيلي رغبت نشان داد و توانست با اين نقش كليشهها را بشكند.
اين مراسم رأس ساعت 22 با اهداي لوح تقدير به مدعوين به پايان رسيد.