به بهانه لغو کنسرت همایون شجریان در تبریز
حافظ این حال عجب با که توان گفت؟
 
تاريخ : شنبه ۸ اسفند ۱۳۸۸ ساعت ۱۴:۲۴
احمد مطلائی: یک سالی است در جریان تمرین کوارتت زهی ایرانی (گروه موسیقی حصار) و جزئیات برنامه‌هایشان هستم و لحظه شمار دیدن اجرایشان در فضای عمومی کشور که با تمرکز بر شهرستان ها در حال برنامه‌ریزی بود.

هر بار خبری امیدوارکننده می‌شنیدم و بلافاصله خبرهای نومیدکننده، ولی مانند همیشه به این دل منتظر، امید روانه می‌کردم!

گروه با اشتیاق و به شکل فشرده تمرین می‌کنند تا ساعاتی بتوانند حال هموطنانشان را خوش کنند! تازه اگر خدای ناکرده برق قطع نشود، آسانسور‌ها خراب نشود و اتفاقی غیرمترقبه نیفتد.

آخرین کنسرت موسیقی سنتی کشورم را در خانه همسایه، ترکیه و درشهر قونیه شاهد بودم و می‌دیدم این نجیب مردمی که راه زیادی از ایران و دیگرکشورها برای رسیدن به آن جمع خوش‌آوا پیموده بودند، درپایان آن شب‌های معطر از موسیقی با چه حال خوبی سالن را ترک می کردند و پرغرور و با چشمانی تر از سر شوق تا آرمیدن بر بستر، شعرها را زمزمه می‌کردند...

اشعار مولانا که بر زبان اسطوره موسیقی ایران در سرزمینی که مولانا را از آن خود می‌دانند!

آمده‌ام که سر نهم عشق تو را به سر برم...

باری، در آخرین لحظات مانده به اجرای همایون شجریان و همنوازان حصار با وجود صدور اجازه رسمی اجرای کنسرت از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بازخوانی و بازشنوایی کل کارها، مجوز اجرا به یکباره از سوی اداره کل ارشاد آذربایجان شرقی به دلیل حضور دو نوازنده زن در گروه لغو شد. 


به همین سادگی. روزگار غریبی است نازنین! به انتقام گنه نکرده در بلخ، گردن‌ها در شوشتر زده می‌شود. سهم هنرمندان ما سال‌هاست در کش و قوس‌های سیاسی به زیر خاک رفته و در این بین موسیقی از مظلوم‌ترین آنهاست. 


اهل موسیقی سرپناهی ندارند، نه سالنی، نه مجموعه شایسته‌ای، هر چه هست از خون دل خودشان است و دود چراغی که با نفت غیریارانه‌ای فراهم کردند تا چراغ دل این مردم پاک سرشت روشن بماند و روشن خواهد ماند، ما را به خیری امید نیست برادر که به شر عادت داریم. 


احمد احمدی‌منش مدیر کل ارشاد آذربایجان شرقی درباره علل مخالفت و لغو کنسرت همایون شجریان اظهار کرد: «ما از آن موسیقی حمایت می‌کنیم که فاخر باشد و شان و شئون در آن حفظ شده باشد. این استان از ویژگی خاصی برخوردار است و چون اینجا دارالمومنین است ما نمی‌توانیم مثل بعضی از استان‌های دیگر عمل کنیم.»

از آقای احمدی منش سئوال شد این دو خانم در اجراهای متعدد در داخل و خارج کشور حضور داشتند که پاسخ داد: «گروه مهم نیست، ما تشخیص می‌دهیم.»

آری برادر جان، آقای احمدی‌منش تشخیص می دهند. تشخیص می‌دهند گروهی با چنین نوازندگان شاخص در شرایطی که بهترین پیشنهادات و شرایط برای اجرا در برترین سالن‌های خارج از این مرز و بوم را دارند در سرزمین خودشان و برای هم میهن خودشان برنامه اجرا نکنند. 


اجرا نکنند تا روز به روز بیشتر و بیشتر نسل نوی ایران با بخش‌های پایه‌ای فرهنگ و هنر سرزمینش بیگانه شود و هنرمندانش غمگنانه هجرت ناگزیر به آنسوی مرزهای جغرافیایی  کنند و هر از چندی نیز به آنسوی این دنیای فانی.

حافظ این حال عجب با که توان گفت؟

همایون شجریان که هنوز خاطره شیطنت‌های برخی نابخردان در آخرین اجرای رسمی‌اش در تهران که منجر به قطع چندباره برق شد را در ذهن دارد در پیامش خطاب به مردم هنردوست آذربایجان آورده: «بسیار متاسفیم که نتوانستیم به دیدار شما مردم فرهیخته نائل آییم.بدون شک پیوند احساسی این هنرمندان جوان که نبوغ و اخلاق شایسته‌ان زبانزد همه است به واسطه هنر اصیل ایرانی با شما هنردوستان گرامی ناگسستنی است ... سئوال من از مسئولین محترم فرهنگ  و ارشاد اسلامی آذربایجان این است که به نظر ایشان موسیقی فاخر چه نوع موسیقی است؟ و موسیقی که سالهاست من و پدرم اجرا میکنیم از چه نوع است؟» 

مشکاتیان‌ها، پایورها از آسمان‌ ما را نظاره‌گرند و غم از این دارم که همچنان دل‌نگران و همراه این حال حزین ما باشند، ولی به قول شجریان بزرگ: «برای آینده نگران نیستم که کسی بتواند از این موسیقی جلوگیری کند و همیشه مردم هستند که از موسیقی ایرانی نگهداری می کنند.» 


آری برادرجان، ما به غم عادت کرده‌ایم ولی در گوشه‌ای از دل همه ما خاکستر سردی مانده، با اندک شررهایی که درونمان شعله می‌کشد و با همین پیش خواهیم رفت.

که ما را چاره‌ای جز حرکت نیست...
کد خبر: 8127
Share/Save/Bookmark