ديدار از موزه هنرهاي تجسمي گتي، بازديد از نخستين اسكله لوس انجلس و نمايش فيلم «سفر به هيدالو»مجموعه برنامه هاي سومين روز هيات سينماگران ايران به امريكا بشمار مي رود.


به گزارش فارس به نقل از سايت خانه سينما، در روزهاي اخير بازديد از نخستين اسكله لس آنجلس و ديدن چيدماني از صليب‌ها و هلال‌ها و ستاره‌هاي داود كه به صورت نمادين و به تعداد كشته‌شدگان سربازان آمريكايي در جنگ در عراق است از نكات مورد توجه هيات فيلمسازي ايران بوده است. باغي بزرگ با درختان و گل‌هايي متنوع نيز ضلع شرقي بناي موزه را تلطيف كرده است كه بي‌شباهت به‌معماري باغ ايراني نيست. از ميان گنجينه نقاشي موزه آثار ارزشمندي از كلود مونه، ون سان ونگوگ، ادگار دگس و پل سزان به نمايش درآمده اين بخش از گنجينه متعلق به قرن نوزدهم و هجدهم ميلادي است. در بخش عكس اين موزه نيز250 اثر از اروينگ پن كه به تازگي جهان را وداع گفته است و عمدتا با موضوع مشاغل و حرفه ها بود به نمايش درآمده است.


راهنماي اين موزه را براي گروه فيلمسازان ايراني سركار خانم شكوه كه فوق ليسانس معماري است و در دانشگاه به تدريس همين رشته مشغول است بر عهده داشت.


پايان بخش برنامه‌هاي يكشنبه11 اكتبر، نيز نمايش فيلم سينمايي «سفر به هيدالو» اثر مجتبي راعي در سالن نمايش دانشگاه UCLA بود. ويليام هوربرگ در ابتدا از اين كه در آغاز سال به ايران سفر كردهT ابراز خشنودي كرد و افزود اين سفر باعث شد تا ما پنجره جديدي به شناخت از ايران دست يابيم.
نمايش اين فيلم در ساعت 19.30 اغاز و در پايان نيز اداره جلسه پرسش و پاسخ را ويليام هربورگ تهيه كننده مستقل سينماي آمريكا بر عهده گرفت.


ويليام هوربرگ در ابتدا از راعي براي ساخت چنين فيلمي با مفاهيم قدرتمند قدرداني كرد و پرسيد ايده نگارش اين فيلمنامه را از كجا آورده است.


مجتبي راعي در پاسخ گفت: در ايران با توجه به فرهنگ آغشته به عرفان و آموزه‌هاي معنوي كار چندان دشواري نكرده است و اين‌ها برداشت‌هايي شخصي از مفاهيم مولانا و عطار است.


هوربرگ در ادامه جلسه بازي شخصيت حبيبه (با بازي پروانه معصومي، مرشد فيلم) و باجناق شخصيت اصلي فيلم (همايون ارشادي) را ستود و از راعي پرسيد با اين فيلم شما چه مي خواستيد بگوييد؟


راعي توجه به پوسته و مغز دين را به عنوان لب اصلي مفهوم اين فيلم دانست و افزود تقليد به مذهب بدون توجه به گوهر و مغز آن هم باعث آزار فرد مي شود و هم باعث ايجاد مزاحمت براي اطرافيان و اين همه آنچه بود كه من مي خواستم بگويم.


راعي در پاسخ به پرسش اينكه چگونه فيلمساز شده است گفت كه او در زمان جنگ عراق بر عليه ايران دستيار تصوير بردار بوده است و در كوران يك نبرد سخت تصوير بردار را گم مي كند و در ميداني از مين و تلفات ناشي از آن سر در مي آورد و به خود جرات مي دهد تا اولين پلان را با دوربين هشت ميليمتري از يك رزمنده كه در اثر انفجار مين يك دستش قطع شده و با دست ديگرش علامت پيروزي را نشان مي دهد، بگيرد.


در اين نشست مجتبي راعي فيلم را به دو دسته خيلي خوب و بد تقسيم بندي كرد اما ويليام هوربرگ تهيه كننده مستقل سينماي امريكا گفت كه در نظر او فيلم‌ها به چهار دسته تقسيم مي‌شوند: فيلم‌هايي كه خوبند و پولساز، فيلم هايي كه خوبند و نفروش، فيلم‌هايي كه بد هستند و پولساز و فيلم هايي كه بدهستند و نفروش.


ويليام هوربرگ از راعي پرسيد آيا اصرار داشته است تا همانند تولد يك پروانه فيلم را در سه اپيزود تنظيم كند؟ و راعي در جواب گفت: كه ابتدا اين قصد را نداشته اما در اثر پيچيدگي كار بر روي سناريو ناچار به انتخاب همان شيوه شده است.