مسعود ده نمکی در پاسخ به برنا مبنی بر اینکه آیا فروش خوب معیار سنجش فیلم خوب است یا خیر، گفت: سینما برخوردار از سه وجه "هنر"، "صنعت" و "رسانه" است که اگر فیلمی از هریک از این وجوه غافل شود از تعریف مدیوم سینما دور میشود.
وی در تکمیل گفته خود افزود: در بخش هنر معمولا آثاری که سطح نازلی از مضمون و یا تکنیک دارند حتی اگر به بعد رسانه نزدیک شوند و با مخاطب ارتباط برقرار کند متاسفانه در بعد هنری نمره قبولی نمیگیرند، یا اگر آثار متکی بر حمایتهای دولتی باشد و در بعد صنعت نتواند مسائل مالی و خرج
” اصطلاح"فیلم خاص" را جایگزین بهتری برای "فیلم فرهنگی" می دانم و به نظر من اتفاقاً این فیلم ها غیرفرهنگی است چون کسی که کار فرهنگی میکند، آن را برای فرهنگسازی انجام می دهد، اما وقتی مخاطب ندارد چه فرهنگسازی ای انجام دادهاست؟ “
و دخل خود را داشته باشد از بعد صنعت بودن سینما غافل میشود. همچنین اگر فیلمی دارای تمام ویژگیهای هنری از لحاظ بصری و از لحاظ عرفان در روایت باشد اما با مخاطب ارتباط برقرار نکند از وجه رسانهای بودن سینما دورمانده است.
دهنمکی با بیان اینکه کسانی که سینما را بدون مخاطب میخواهند در اصل به خود سینما اعتقاد ندارند، اظهار داشت: از طرفی کسانی که مخاطب را بدون مضمون و تکنیک در وجه هنری سینما میخواهند، به سینما به عنوان ابزاری تجاری نگاه میکنند. بنابراین استقبال مخاطب میتواند یکی از معیارهای فیلم خوب باشد. فیلمی که تمام نشانهها و المانهای هنری را داشته باشد اما دیده نشود مثل این است که ساخته نشدهاست.
وی در خصوص اصطلاح " فرهنگی" که روی برخی از فیلمها گذاشته میشود به خبرنگار برنا گفت: کسانی که اصطلاح فرهنگی را روی فیلمها میگذارند اگر دقت کرده باشیم به شدت در زیر پوست حرفها و نوشتههایشان مشخص است که دغدغه مخاطب را دارند. یعنی آرزو میکنند که بتوانند به نوعی خود را در جدول فروش خوب و جذب مخاطب به صدر برسانند. به آنجا که میرسند مخاطب برایشان ارزش میشود، این نشان دهنده این است که خود آنها نیز اهمیت مخاطب را میدانند چراکه سینمای بدون مخاطب، مرگ سینماست.
دهنمکی در ادامه افزود: اینکه آیا همه فیلمهایی که مخاطب زیادی دارند، فیلمهای خوبی هستند اصل مستلزمی است که رد میشود. آن طور نیست که همه فیلمهای پرفروش فیلمهایی خوبی باشند و الزاماً همه فیلمهایی که مخاطب ندارند، خودشان را به اسم "فیلم فرهنگی" جا بزنند و اعلام کنند که فیلم ما
” سینما گران ما باید یاد بگیرند حرفهای خاص را با عموم مطرح کنند. “
خاص است.
کارگردان "نوروزگاه" اظهار داشت: جریان "خاص، حرف زدن" مدتی وجود داشت و از سینمای قصه گو فاصله گرفت و به نوعی پیچیده گویی را انتخاب کرد. اگر دقت کرده باشیم رمانهایی در جامعه و دنیا مخاطب بیشتری دارند که روند خطی و قصهگویی را در پیش میگیرند. ولی هرجا که رمانها و حتی اشعار قالبهای نویی پیدا میکنند ماندگاری خود را از دست می دهند و یکسری از افراد خاص هستند که متوجه مضامین آن می شوند که سلیقه مخاطبین عام یا عموم مردم این پیچیده گویی را برنمیتابد.
ده نمکی هنرمند را کسی معرفی کرد که حرفهای پیچیده را بتواند با زبان بصری و درعالم سینما به شکل ساده مطرح کند و در این خصوص بیان داشت: شاید بتوان گفت پشت دوربین آکادمی و دانشگاه نیست. هنرمند کسی است که حرفهای پیچیده را با بیانی ساده به مخاطب بگوید تا آن را بفهمد و درک کند. البته نه به آن شکل ساده
” من فکر میکنم به جای این دعواها و پاک کردن صورت مسئله برای تبرئه خود در اینکه فیلمهای فرهنگی مخاطب ندارند و بد و بیراه گفتن به دیگر فیلمسازان که چرا فیلمها خوب میفروشد، بهتر است به این فکر باشیم که چه کنیم تا مخاطب اقبال بیشتری برای فیلم دیدن داشته باشد تا این فرهنگ در جامعه القا شود. “
شعاری که الان در جامعه ما مرسوم است و به اسم سینمای دینی فقط المانهای مذهبی را نشان می دهند. فیلم باید با ضمیر ناخودآگاه مخاطب ارتباط برقرار کند.
وی اصطلاح "فیلم خاص" را جایگزین بهتری برای "فیلم فرهنگی" دانست و به خبرنگار برنا گفت: به نظر من اتفاقاً این فیلم ها غیرفرهنگی است چون کسی که کار فرهنگی میکند، آن را برای فرهنگسازی انجام می دهد، اما وقتی مخاطب ندارد چه فرهنگسازی ای انجام دادهاست؟ لذا این اصطلاح علمی و فرهنگی نیست بلکه شاید بتوان عنوان "فیلمهای خاص" را روی اینگونه آثار گذاشت .فیلمهای خاص برای آدمهای خاص است.
دهنمکی در سادهپسندی مخاطب، سینما را مقصر دانست و گفت: سینما گران ما باید یاد بگیرند حرفهای خاص را با عموم مطرح کنند. از طرفی ساده پسندی مخاطب به نوعی تقصیر خود سینما هم هست. ما در چند بخش دچار مشکل هستیم، مخاطب ایرانی حوصله فیلمهایی با روایت موازی چند داستان و کنار هم در یک فیلم را ندارد. دوست دارد که یک روند خطی را از داستان ببیند، این به خاطر این بوده است که ذائقه مخاطب توسط هنرمندان تنبل بار آمده است.
وی تصریح کرد: در سینمای دنیا فیلمها با زمان بالا اکران میشود ولی در سینمای ما بیشتر از 80- 90 دقیقه حوصله مخاطب سر میرود. موضوع دیگر اینکه سینما رفتن در دنیا یک فرهنگ است یعنی خواستگاه این سینما در تمدن غرب مثل کلیسا رفتن است. همانقدر که روزنامه خواندن را برای خودشان سر میز غذا لازم میدانند، سینما رفتن و به طور کلی فیلم دیدن را نیز ضروری میدانند.
دهنمکی در پایان با تأکید بر اینکه باید فرهنگ فیلم دیدن در جامعه القا شود به خبرنگار برنا گفت: من فکر میکنم به جای این دعواها و پاک کردن صورت مسئله برای تبرئه خود در اینکه فیلمهای فرهنگی مخاطب ندارند و بد و بیراه گفتن به دیگر فیلمسازان که چرا فیلمها خوب میفروشد، بهتر است به این فکر باشیم که چه کنیم تا مخاطب اقبال بیشتری برای فیلم دیدن داشته باشد تا این فرهنگ در جامعه القا شود.