موج فيلم هاي کمدي وعاشقانه در سينماي ايران/1
سلطه کمدي ابتذال بر سينماي ايران
 
تاريخ : چهارشنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۸۷ ساعت ۱۴:۳۰



 برنا: سينماي ايران پس از پيروزي انقلاب اسلامي دوران هاي مختلفي را پشت سر گذاشته است به طور مثال در دهه 60 موج فيلم هاي ملودرام مانند«مترسک» و «گل هاي داوودي» و يا سينماي ديني که محسن مخملباف بيشتر آنها را ساخته از جمله «دو چشم بي سو»، «رنگ ها»، «توبه نصوح»، «استعاذه» رايج شد البته در اين ميان فيلم هاي اکشن و با موضوعات پيروزي انقلاب اسلامي نيز جاي خاصي در بين فيلمسازان داشت.




 

گروه سني کودک ونوجوان هم در دهه 60 و سال هاي ابتدايي 70 جايگاهي براي خود در سينما داشتند.



 

در فاصله سال هاي 70 تا 80 فيلم هاي ملودرام و کمدي مانند «عروس»، «سفر جادويي»، «ديگه چه خبر»، «دو نيمه سيب»، «هنرپيشه»، «کلاه قرمزي و پسر خاله»، «همسر»، «مي خواهم زنده بمانم»، «روسري آبي»، «خواهران غريب»، «ليلي با من است»، «آدم برفي» و «ليلا» بازار داغي در بين مردم واهالي سينما پيدا کرد.



 




 

اما در دهه 80 موج فيلم هاي کمدي دوباره سينماي ايران را فرا گرفت. به طور مثال فيلم هاي «کلاه قرمزي وسروناز»، «نان، عشق، موتور هزار»، «توکيو بدون توقف»، «عروس خوش قدم»، «مارمولک»، «مکس»، «شارلاتان»، «عروس فراري»، «زير درخت هلو»، «شام عروسي»، «سوغات فرنگ»، «هوو»، «چند مي گيري گريه کني»، «زن بدلي»، «اخراجي ها»، «توفيق اجباري»، «نصف مال من نصف مال تو»، «قلقلک»، «مهمان»، «دايره زنگي» از فاصله سال هاي 1380 تا 1387گيشه هاي سينماها از آن خود کردند و بسياري از آنها به ارقام غيرقابل تصوري در ميزان فروش فيلم در تاريخ سينماي ايران رسيدند.



 

سال 84 فيلم "شارلاتان" با فروشي معادل 410 ميليون تومان و "عروس فراري" با فروشي معادل 214 ميليوون تومان توانستند در بين مخاطبان طرفداران زيادي پيدا کنند. در سال 85 اقبال عمومي به اين گونه فيلم ها بيشتر شد به طوري که فيلم هايي همچون "زير درخت هلو" با فروش يک ميليارد و150 ميليون تومان، "شام عروسي" 921 ميليون تومان، "سوغات فرنگ" 932 ميليون تومان، "ازدواج به سبک ايراني" 655 ميليون تومان، "هوو" 567 ميليون، "زن بدلي" 400 ميليون و"چند مي گيري گريه کني" 540 ميليون تومان رکودي جديد در فروش فيلم ها براي خود ثبت کردند.



 




 

نکته جالب اين جاست که در سال 86 اين موج سينماي به اصطلاح کمدي و بازار آن داغ تر شد و فيلم هايي چون "اخراجي ها" و "توفيق اجباري" به ترتيب 5/2 ميليارد و بيش از يک ميليارد فروش داشتند و رکود جديدي در تاريخ سينماي ايران براي خود به يادگار گذاشتند. البته در اين سال فيلم هاي کمدي ديگري مانند "نصف مال من نصف مال تو" در فروش افتتاحيه خود توانستند 7/44 ميليون تومان، "مهمان" 8/33 ميليون، "قلقلک" 25 ميليون تومان بفروشند.



 

در ابتداي امسال نيز فيلم کمدي "دايره زنگي" پس از 38 روز اکران به فروشي معادل بيش از 750 ميليون تومان دست يافته است.



 

البته در دهه 80 فيلم هاي عاشقانه و به اصطلاح ملودرام نيز در بين مردم به ويژه جوانان وسينماگران رواج زيادي يافته است و به اعتقاد بسياري تعدادي از اين فيلم ها بازگشتي به فيلم فارسي هاي دهه 40 و50 سينماي ايران هستند.



 

فيلم "کما" ساخته آرش معيريان که در آن محمدرضا گلزار، امين حيايي، مهناز افشار و حديث فولادوند بازي کرده اند، "آکواريوم" ايرج قادري، "آتش بس" تهمينه ميلاني، "کلاغ پر" شهرام شاه حسيني"، "مجنون ليلي" قاسم جعفري نمونه هاي بارز اين نوع رويکرد سينماگران به فيلم هاي عاشقانه است.



 




 

در يكي دو دهه اخير، اشتياق براي ساختن برنامه‌ها و فيلم‌هاي طنز و كمدي در تلويزيون و سينما بيشتر شده است. دليل اين موضوع بيش از هر چيز، مطبوع بودن فضاي اين آثار نزد خانواده‌هاست. وقتي يك فيلم كمدي در سينماها اكران مي‌شود، همه اقشار از كودك و جوان و پير و زن و مرد مي‌توانند با آن ارتباط برقرار كنند و از ديدنش لذت ببرند. چنين فيلم‌هايي حتي اگر هيچ حسني نداشته باشند، اين ويژگي را دارند كه در لحظاتي تماشاگر را سر ذوق آورده و بخندانند اما يكي از مهم ترين مباحث نظري در باب سينماي كمدي اين است كه خنده به چه ميزان بر اساس ايده‌هايي كميك و هنرمندانه و تا چه حد ناشي از لودگي است.

ممكن است كه هر آدمي در برابر يك شكلك، مسخرگي، جوك يا لودگي به خنده بيافتد. اين واكنش اما از نظر ماهيت بسيار تفاوت دارد با خنده‌اي كه ناشي از ديدن يك اثر كمدي يا طنز است. درست است كه اين دو مقوله در موارد زيادي با هم تفاوت دارند ولي كمدي و طنز در يك نقطه با هم به وحدت مي‌رسند و آن شكلي هنري در بيان است. طنز به دليل رويكرد گزنده و اجتماعي‌اش بيشتر در متون نوشتاري و ادبيات و رمان جلوه‌گر است و كمدي به دليل متكي بودن بر اجرا، غالبا در آثار نمايشي قابل پي گيري است.




 

اگر در تشخيص كمدي واقعي از برنامه‌ها و آثاري كه فقط براي خنداندن ساخته مي‌شوند تماشاگر به اشتباه بيافتد و از چنين آثاري استقبال كند، آن وقت وضعيتي به وجود خواهد آمد كه ارزش كار كمدين‌هاي هنرمند و بااستعداد هم ناديده گرفته خواهد شد.


 




 

متاسفانه در چند سال اخيري که ژانر طنز در سينماي ايران شکل جديدي به خود گرفته، ساختار فيلم ها به سمتي رفته اند که هجو وهزل جاي کمدي و طنز را گرفته است. اگر نگاهي به آثاري که مربوط به سال هاي 80 تا 87 است و در ژانر کمدي ساخته شده اند، بياندازيم اين مسئله نمود بيشتري پيدا مي کند. 

 

كارگردان هايي که در دهه هاي 60 و70 فيلم هاي اكشن مي ساختند هم اکنون رو به كمدي سازي آورده اند بي آنكه كوچك ترين شناختي از طنز و كمدي داشته باشند.

 

و نتيجه اين مي شود كه فيلم هايي در ظاهر كمدي ولي در اصل فارغ از كوچك ترين صحنه خنده دار به روي پرده ها مي آيند و مي روند. فيلم هايي آن چنان بي ارزش و سطحي كه از شدت ابتذال به فيلم هاي بي ارزش قبل از انقلاب پهلو مي زنند.


 

نکته جالب توجه اين است که در سينماي ايران تبليغات نوع جديدي از فعاليت خود را تجربه مي کند و بسياري از فيلم هاي طنز و عاشقانه اي که در فاصله اين چند سال اخير توليد شده اند، با تبليغات غيرمتعارف و جنجال رسانه اي به فروش هاي غيرقابل تصور دست يافته اند.

 




 

وجود تابلوهاي تبليغاتي بيش از حد اين فيلم ها در خيابان ها، به راه انداختن بحث توقيف يک فيلم، حضور هنرپيشه هاي به اصطلاح ستاره در اين گونه فيلم ها و... شايد از دلايل موفقيت فيلم هاي طنز وعاشقانه در گيشه باشد. 

 

اما محتوا، داستان و ساختار فيلم هاي طنز و عاشقانه نه تنها حرف تازه اي براي گفتن ندارند بلکه بازگشت دوباره اي به فيلم هاي فارسي سال هاي دور هستند. 

 

اين روزها فيلم هاي کمدي خوب مي فروشند و تهيه کننده وسرمايه گذار پول خوبي به جيب مي زنند. از آن طرف با تنزل سطح سليقه مخاطب هم به سينماي ملي ضربه مي زنند و هم جايگاه سينماي ايران در عرصه هاي بين المللي را زير سوال مي برند.

 

به نظر مي رسد روزي بازار اين گونه فيلم ها هم از رونق خواهد افتاد و آينده سينما با اين سطح تفکر وسليقه مخاطب، ديدني است.
کد خبر: 2275
Share/Save/Bookmark