به بهانه 51 سالگی مجید مجیدی
 
تاريخ : سه شنبه ۳۱ فروردين ۱۳۸۹ ساعت ۰۱:۴۳
این هنرمند سینما فعالیت هنری خود را با بازی در نمایش های صحنه ای آغاز کرد و پس از پیوستن به حوزه اندیشه و هنر اسلامی"، به بازی در نمایش، نویسندگی و کارگردانی فیلم کوتاه پرداخت. نویسندگی و کارگردانی فیلم کوتاه "انفجار" نخستین تجربه اوست،‌ که با دوربین 16 م.م فیلمبرداری شد و فیلم "بدوک" اولین فیلم بلند وی در مقام کارگردانی است. به بهانه 28 فرودین ماه سالروز تولد این فیلمساز بین المللی مروری بر کارنامه وی داریم.

"بدوک" اولین فیلم مجیدی است که به نوعی دغدغه‌های او را بر بستری خاص روایت می کند. رابطه خواهر و برادری که در این فیلم به جدایی می انجامد و انگیزه ای برای تلاش و جستجوی جعفر است. این رابطه در "بچه های آسمان" کارکرد دیگری پیدا کرده و شکل دیگری از کنش و واکنش را بر این رابطه حاکم می کند.

اهمیت دادن به کانون خانواده به عنوان نهادی که با مرگ پدر به فروپاشی رسیده، مفهومی است که جستجوی جعفر را دارای شناسنامه خاص می کند و زیرلایه فیلم را تهی نمی گذارد. تصویرسازی از کانون خانواده و قهرمانی که دغدغه بازسازی این نهاد را دارد، در آثار بعدی فیلمساز هم با رویکردهای مختلف، تبدیل به مولفه مشترک آثارش می شود.



"پدر" همان شاخصه اصلی فیلمساز را این بار در نگاه به کلیشه و تیپی دارد که در حافظه فرهنگی ما جای دارد. بازنگری کلیشه ناپدری که این بار منجر به قصه ای ساکن شده و کنشمندی در زیرلایه آن موج می زند. مهرالله نوجوانی است که می خواهد کانون خانواده را اداره کند و به نوعی به مردانگی زودهنگام برسد، اما با حضور ناپدری مواجه می شود که می خواهد این نقش را برای مادر و خواهرش و حتی خود او ایفا کند.

ازدواج مادر در این فیلم به نوعی به جایگاهی برمی گردد که او برای برپائی کانون خانواده قائل است بخصوص با تکیه بر ویژگیهای بالقوه ای که ناپدری برای یک پدرخوب شدن دارد. . شغل ژاندرامی و حتی ظاهر و هیبت ناپدری، رفتار و کنش هائی را از او قابل انتظار می کند که در این شخصیت وجود ندارد. ناپدری برخلاف سنگینی این عنوان و ظاهر و شغلش، مردی مهربان است که می تواند یک پدر و شوهر خوب باشد. مهرالله وقتی این نکته را حس می کند فرار می کند.

موقعیت همراهی اجباری دو انسان که منجر به تأثیرپذیری آنها از یکدیگر می شود در این فیلم وارد رابطه پسر و ناپدری می شود الگویی تکراری اما نسبتا مناسب است.

"بچه‌های آسمان" مایه های آشنای مجیدی در رابطه یک خواهر و برادر و تصویرسازی او از بنیان خانواده را به نمایش می گذارد. آسیب دیدگی خانواده این بار در فقر مادی و بیماری مادر نمود پیدا کرده که شرایط خاصی را برای خواهر و برادر فیلم رقم می زند. کودکانی که در موقعیت پیش رو دچار شرم ذاتی در برخورد با خواسته ها و نیازهای اولیه خود هستند و زبان به شکایت باز نمی کنند. اما به مبارزه با این فقر می‌پردازند در واقع فیلمساز کرامت انسانی در مواجه با فقر را به شیوه خود به نمایش می‌گذارد.

آثار سیاه و منفی فقر مخرب همواره در آثار هنری مختلفی به نمایش درآمده است. اما مجیدی با نگاهی هنرمندانه در لایه های فقر به نوعی رشد فرهنگی و عزت نفس حاصل از مواجه سازنده با آن را نشان می‌دهد.


مجیدی در "رنگ خدا" با محور قرار دادن کودک نابینائی ، دنیای حسی و شنیداری او به کلیت کار تعمیم می‌دهد.او قصه ای را روایت می کند که تلاش پدر برای بازسازی نهاد خانواده، راه به غلط می برد. آنچه که پدر را به این کار وادار کرده بیش از آنکه به اهمیت جایگاه خانواده در ذهنیت او بازگردد، یک خودخواهی شخصی است.

فیلم با انعکاس دنیای حسی محمد پسر نابینا بر کلیت فیلم و رابطه او با دنیای اطراف که بیشتر منحصر به مادربزرگ و طبیعت است سعی می کند فاصله دنیای پدر از او و پناه بردن محمد به این دو عامل را برخاسته از نیاز فطریش به تصویر بکشد.

"باران" به نوعی خروج مجیدی از دنیای معصومانه کودکان و نگاهش به عشق مادی است. نگاهی که با پیش‌زمینه ای که از مجیدی داریم می تواند به تعریفی خاص از عشق بیانجامد. لطیف کارگر ساختمانی است که در چند سکانس اولیه به عنوان جوانی مادیگرا معرفی می شود که موقعیت شغلی و پس اندازش اهمیت زیادی برای او دارند. وقتی حضور رحمت باعث می شود کار بی زحمتش را از دست بدهد او در اولین واکنش به تقابل با رحمت می رسد.

مجیدی وقتی هم که می خواهد عشق را به تصویر بکشد باز هم مجزا از جهان بینی و دغدغه هایش عمل نمی کند و همین عشق مادی را بر بستری جاری می کند که به ارتقاء شخصیت لطیف بیانجامد. عشقی که او را به آن روستای دورافتاده و اجتماع کوچک افغانیان مهاجر می کشاند تا به گونه ای خودخواسته پس انداز و شناسنامه را که هویت او است در راه رسیدن به باران حراج کند. مسیر حرکت لطیف از یک عشق مادی به عشقی معنوی در مولفه هائی که فیلمساز انتخاب کرده موکد می شود.

در "بید مجنون" فیلمساز دنیای مردی نابینا را ترسیم می کند که بعد از 37 سال با تصویر دنیایی که فقط حس کرده روبرو می شود و حقش را از دنیا می خواهد. ویژگی نابینا شدن در هشت سالگی این امکان را به شخصیت یوسف می دهد که الفبای اولیه تصویر را بداند و در اولین مشاهداتش نه به دنبال شناسائی بلکه به بازشناسائی بپردازد .

فیلمساز با نمادین کردن سیر نزولی شخصیت یوسف، فروپاشی او را در پس خاموش ترین تصاویر ترسیم می کند. یوسف حق خود می داند که به دنبال تعریف خود از زیبائی، لذت و ... باشد و وقتی گام در راهی می گذارد که همیشه به کمک زنش آن را طی می‌کرده، خود را قادر و محق به انجام هر کاری می داند.



نابینایی و بینا شدن چندباره مرد و نتیجه ای که فیلمساز می خواهد از این رفت و برگشت ها بگیرد شاید همان مفهوم ساده عقوبت و تنبیه خداوند باشد ولی آنچه اهمیت پیدا می کند روندی است که شخصیت را به محصور شدن در میان تورهای آهنی در میان زباله ها می رساند. موقعیتی که اسارت او در زندان غرائز اولیه انسانی را نشان می‌دهد.

"آواز گنجشکها" در میان آثار مجیدی بیشتر به "باران" نزدیک است که ترکیبی متعادل از درام و مفاهیم معنایی را در خود دارد. در واقع مفاهیم معنایی در فیلم‌های مجیدی وقتی می‌توانند جواب مناسب بگیرند که بر بستر رئالیسم جاری شده و بیش از حد نیاز پررنگ نشوند.

وی هر چند این بار هم سراغ محرومیت‌های طبقه فرودست جامعه رفته ولی این امتیاز را همچنان برای خود نگه می‌دارد که از زاویه ای برابر، قهرمانش را به تصویر بکشد و اگر همدلی مخاطب را به دست می‌آورد صرفاً به واسطه نگاه و لحن احساسات زده فیلم نباشد.

داستان یک خطی "آواز گنجشک‌ها" را می‌توان خلاصه کرد در تلاش یک پدر برای گرداندن خانواده و در عین حال رابطه تنگاتنگ او با نتایج اعمال و کردارش. وجهی که موضعگیری فیلمساز و نوع پرداخت وی می‌توانست آن را بدل به شعار اصلی فیلم کند و همه چیز را تحت تأثیر قرار دهد. ولی مجیدی و فیلمنامه‌نویسش توانسته‌اند با کمرنگ کردن این وجه و استفاده کمتر از تکرار، همان چند موقعیت طراحی شده برای پاسخ گرفتن اعمال و نیات مرد را برجسته کنند.

"فیلم کودکی پیامبر اکرم (ص)" یکی از عظیم‌ترین فیلم‌های جهان اسلام است که مجیدی قصد دارد آن را با موضوع کودکی پیامبر اکرم (ص) به زودی جلوی دوربین می‌برد. بیش از سه سال از آغاز تحقیق و نگارش سناریوی این فیلم می گذرد وی درباره ساخت این فیلم گفته است: در شرایط کنونی که بحران هویت و معنویت به صورت خیلی جدی مطرح شده و شاهد سقوط برخی ارزش های اخلاقی و انسانی هستیم و می توانیم آن را جاهلیت مدرن بنامیم .اسلام واقعی می تواند چراغ روشنگری برای پاسخگویی به نیازهای مخاطبان امروز و آینده باشد.

این کارگردان سینمای ایران تاکید کرده: این فیلم تلاشی است از سینمای ایران که در حوزه محتوا و ساختار گام های بلندتری به پیش بردارد و به استانداردهای جهانی این حوزه نزدیک تر شود و امیدوارم خیر و برکات این حرکت متوجه کل سینمای کشور شود. ما در تولید این اثر همه علاقمندان تشنه معرفت و اخلاق در جهان را مخاطب خود می شناسیم چرا که در خصوص پیامبر اکرم(ص) تنها یک فیلم و آن هم بیش از 40 سال پیش ساخته شده است.

وی از سه سال پیش، مراحل تحقیق و نگارش این پروژه را رسما آغازکرده و در حال حاضر در مرحله مطالعات اجرایی و در آستانه پیش تولید است.او حدود یکسال با همکاری دانشمندان، مورخان، علما و سیره شناسان جهان اسلام در ایران و برخی از کشورهای مثل مراکش، تونس، لبنان، عراق و الجزایر و با رجوع، جمع آوری و استناد به منابع شیعه و اهل سنت مرحله تحقیق انجام شده و از دو سال پیش تا چند ماه قبل اولین نسخه فیلمنامه توسط کامبوزیا پرتویی و خود مجیدی نوشته شده است.
کد خبر: 9827
Share/Save/Bookmark