در مقر خبرنگاران در اهواز بودیم تا اجازه ورود به شهر خرمشهر به ما داده شود، فضای توأم با نگرانی و دلشوره در مقر خبرنگاران حاکم بود و همه با خود میاندیشیدند که اگر عملیات فتح خرمشهر با شکست مواجه شود چه خواهد شد؟ اما هر ثانیه که میگذشت اخبار خوشحالکنندهای به ما میرسید و ما را مشتاق میکرد تا زودتر به خرمشهر برسیم بالاخره فرمان حرکت صادر شد اما مگر فاصله اهواز تا خرمشهر تمام شدنی بود...
عبدالله باکیده فیلمساز کشورمان، نفس عمیقی میکشد انگار هر آن چیزی را که میگوید میبیند، او ما را با خاطراتش به 28 سال قبل میبرد و از روزهایی که دوربین به دست این روز به یاد ماندنی را به تصویر کشیده میبرد.
او ادامه میدهد : همراه ما یک جوان خرمشهری به نام عبدو بود که بسیار ساکت و رمزآلود به نظر میرسید، او نه دوربین عکاسی داشت، نه دوربین فیلمبرداری و نه حتی قلم و کاغذ بنابراین چون در مقر خبرنگاران حضور داشت و هیچ دوربینی هم با خودش نداشت شک ما به او دو چندان شد و با توجه به اینکه نسبت به نفوذیهای دشمن همیشه به ما هشدار میدادند تصور ما این بود که نکند او ستون پنجم دشمن باشد که در میان ما نفوذ پیدا کرده است.
من به او گفتم شما کی هستی؟ چرا دوربین نداری؟ چیکارهای؟ اما او همچنان ساکت بود تا اینکه به خرمشهر رسیدیم، به محض رسیدن به این شهر، بلافاصله از ماشین پیاده شد و همانجا سجده کرد و خاک خرمشهر را بوسید و بعداً از او شنیدیم که بچهی خرمشهر است و جزو آوارههای این شهر است که در اصفهان زندگی میکند اما خودش را به اینجا رسانده تا در عملیات فتح خرمشهر شرکت کند.
کارگردان فیلم «پوتین» اضافه کرد : عبدو به ما گفت : در روز حمله عراق به خرمشهر، برادرش در حالی که گلوله میخورد و شهید میشود که شب قبل ازدواج کرده بود و حالا او خودش را به سختی به زادگاهش رسانده تا در آزادی شهرش شریک باشد.
وی تصریح کرد : به دلیل آتش فراوان دشمن، حرکت به جلو چندان میسر نبود و ما هنوز سی چهل متر جلوتر نرفته بودیم که من متوجه شدم عبدو از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به همان حالت سجده روی خاک خرمشهر افتاد و انگار آمده بود که با خونش فتح خرمشهر را آبیاری کند و این لحظه آنقدر روی من تأثیرگذار بود که در فیلم پوتین از آن استفاده کردم.
باکیده گفت : هر چه به جلو میرفتیم به دلیل ویرانی شهر خرمشهر، چهرهای از شهر دیده نمی شد و هر آنچه بود خون و آتش بود تا اینکه با جانفشانی همه کسانی که آن روز عاشقانه و شجاعانه آمده بودند تا این شهر را از دست دشمن پس بگیرند، خرمشهر آزاد شد.
کارگردان فیلم صلیب طلایی یادآور شد : وقتی همه خبرنگاران و فیلمبرداران شادمانه به اروندرود رسیدند کوهی از سلاح و ادوات جنگی از عراقیها به جا مانده بود که حاکی از آن بود که آنها با تمام قوا در صدد حفظ این شهر بودند اما خواست خدا بر آزادی این شهر بود و همانطور که حضرت امام (ره) گفته بودند خرمشهر را خدا آزاد کرد.
باکیده گفت : بنده تمام مراحل پیش روی تا فتح خرمشهر را فیلمبرداری کردم که این فیلم مستند بارها از تلویزیون پخش گردید و مورد استقبال نیز واقع گردید.
او از مرحوم رسول ملاقلیپور، حاتمیکیا، کمال تبریزی، کیومرث پوراحمد و حسن آقاکریمی به عنوان فیلمسازانی که در زمان فتح خرمشهر حضور داشتند نام برد و افزود ک سوم خرداد برای من همواره یادآور دلاور مردان گمنامی است که برای فتح خرمشهر جانفشانی کردند لذا هنگامی که به سوم خرداد نزدیک میشویم این روز برای من همچون نوروز است و ناخداگاه ذهنم به آن سالها پرواز میکند به آن سالهایی که به همراه حمید دهقانپور (مدرس سینما) به ثبت این روز پرافتخار مشغول بودیم.
وی که تاکون چند فیلم و یک سریال در ژانر دفاع مقدس کارگردانی کرده است یکی از دلایل کاهش فیلمهای جنگی از سوی فیلمسازان را تلخاندیشی برخی از کارگردانان در تولید فیلمهای جنگی برابر با واقعیتگرایی خواهد بود لذا آنان از خوب نگاه کردن به فیلمهای دفاع مقدس دور شدند و تولید این آثار کاهش یافت.
این کارگردان سینمای ایران خاطر نشان کرد : متأسفانه نقطه توقف و رکود فیلمهای دفاع مقدس زمانی آغاز شد که برخی از مسئولین سینمایی و هنری با توجه به پایان جنگ و آغاز سازندگی به این نتیجه رسیدند که باید دوره جنگ را به فراموشی بسپارند و همین امر موجب گردید تا تعدادی از مدیران سینمایی به ساخت فیلمهای جنگی روی خوش نشان ندهند و زمینه برای محدود شدن تولید این نوع آثار فراهم گردید.
وی ادامه داد : در حالیکه اگر فیلمی به فروش خوبی رسیده آن فیلم در ژانر دفاع مقدس بوده که توانسته با نگاه جدیدتر به مقوله جنگ، مردم را به سینما بکشاند که میتوان به فیلمهای عقابها، افق، کانی مانگا، آژانس شیشهای، لیلی با من است و حتی اخراجیها اشاره کرد.
باکیده یکی دیگر از از دلایل کاهش تولید آثار جنگی را تهیه ادوات نظامی عنوان کرد و گفت : امروزه تهیه تسلیحات نظامی برای فیلمها بسیار گرانتر شده و همکاری نهادهای نظامی در فیلمها همچون گذشته ساده نیست.
وی در عین حال ساخت فیلمهای جنگی را به سه مرحله تقسیم کرد و یادآور شد : مرحله اول ساخت فیلمهای مستند خبری برای پخش اخبار بود که برای پخش اخبار در همان روز به کار میرفت و بقیه آنها که بسیار فیلمهای کمیابی هم بودند در سبد کنار میز مونتاژ ریخته میشد و چون این تصاویر ریور سال بود و امکان نگاتیو کشیدن از آنها میسر نبود به مرور از بین رفتند، اما مرحله دوم، تولید فیلمهای تبلیغاتی بود که به قصد تهییج روحی و روانی تماشاگر تهیه میشد تا روحیه قهرمانپردازی را تقویت کند و مرحله آخر هم که بعد از قطعنامه 598 آغاز شد فیلمهای واقعگرایانه نسبت به جنگ بود که از نگاههای قهرمانپردازی و سلحشوری فاصله گرفته بود.
به گفته این کارگردا، 10 سال دیگر سینمای ایران در زمینه دفاع مقدس دوباره به دلیل حضور نسل جدید و نگاه جدیدتر به مقوله جنگ شکوفا خواهد شد چرا که کارگردانانی ظهور خواهند کرد که به دلیل اینکه در جنگ حضور نداشتهاند دلبستگی و حساسیتهای فیلمسازان درگیر در جنگ را ندارند و همین عدم دلبستگی زمینه را برای خلق آثار نو و بدیع فراهم میسازد.