يکشنبه شب، هشتاد ودومين مراسم اسکار در سالن کراک تئاتر برگزار شد. مراسمي که اين بار به رغم آنکه نامزدهاي بهترين فيلم سال از پنج فيلم به تعداد ده تا رسيده بود اما پيش بيني مي شد که رقابت اصلي بين زوج سابق هاليوودي جميز کامرون براي فيلم «آواتار» و کاترين بيگلو براي «قفس درد» باشد. از ويژگي هاي اين دو کارگردان اين است که جميزکامرون مردي است که داستان هاي لطيف و دراماتيک را دوست دارد و در ساخت آن البته با هزينه هاي بالا هميشه موفق بوده و فيلم «تايتانيک» اويکي از ده فيلم برتر دنياست و در مقابل همسر سابقش کاترين بيگلو به داستان هاي خشن، اکشن و تکان دهنده علا قمند است و او نيز در اين زمينه کارهاي قابل اعتنايي دارد که مي توان «قفس درد» را شاخص ترين آنها ناميد.
در اسکار 2010 اين دو به گونه اي در مقابل هم قرار گرفته بودند که در نظر سنجي ها شانس بيشتري براي آواتار پيش بيني مي شد و کمتر منتقدي باور مي کرد که فيلم کم هزينه قفس درد بتواند بدين گونه آواتار 300 ميليون دلا ري را که ميلياردها دلا ر فروش کرد و به عنوان پرفروش ترين فيلم سينما لقب گرفته کيش و مات کند. گرچه جيمزکامرون در مصاحبه اي گفته بود جايزه هاي بزرگ اسکار راحق قفس درد مي داند و براي همسر سابقش که اينک 57 سال سن دارد آرزوي موفقيت مي کند اما مسلما او نيز يکي از غافلگير شده هاي اسکار امسال است. با نگاهي گذرا به مضمون ده فيلم برگزيده نامزدي اسکار مي توان به اين واقعيت رسيد که دغدغه کنوني ذهن ها مسائلي چون جنگ، زياده خواهي ها، تبعيض و از طرفي تنهايي و سرخوردگي انسان ها به خصوص در عصر تکنولوژي کشورهاي پيشرفته است.
به گونه اي که حتي فيلم انيميشن برگزيده سال يعني «بالا » که، هم در بخش انيميشن و هم در بخش بهترين فيلم کانديدا بوده و جايزه بهترين انيميشن را نيز از آن خود کرد هم از داستاني متفاوت برخوردار است و به طور کل مي توان قصه همه فيلم ها را «ضد قدرت» دانست. ويژگي ديگر اسکار 82 نامهاي بزرگي است که امسال در کنار هم قرار گرفتند که اين ويژگي اعتبار کسب بهترين و مهمترين جوايز اسکار که هريک با چند مجسمه برابري مي کند را براي کارگردان زن هاليوود چند برابر مي کند.
قصه ده فيلم برگزيده هر يک به اجمال چنين است:
1-آواتار: داستان يک افسر نيروي دريايي است که پاهايش را از دست داده و حالا به دليل خصوصيات ژنتيکي و هوشي براي رفتن به سرزمين «پاندورا» و نفوذ در آن که بي شباهت به تصاحب سرزمين سرخپوستان آمريکا نيست يک فيلم تخيلي و بسيار خوش ساخت است که آخرين فنآوري هاي صنعت سينما را به خوبي به تصوير مي کشد. فيلمي که بسيار مورد توجه کشورهاي خاورميانه است.
2-قفس درد: داستان يک گروه خنثي کننده بمب در بغداد است که با شرايطي رنج آور روبه رو شده اند. فيلمي که سواي نگرش سياسي بسيار خوش ساخت است.
3-گران بها: دختر بسيار چاق سياه پوستي که مورد ظلم پدرو مادرش قرار گرفته از سوي پدر به او خشونت شده و در اوج افسردگي پناهي مي يابد تا خود را پيدا کند.
4-نقطه کور: زندگي يک پسر بي خانمان سياه پوست است که يک زوج سفيد سرپرستي او را پذيرفته اند و در آينده به يک قهرمان فوتبال بدل مي شود.
5-تحصيل: يک دختر نوجوان که عاشق مردي ميانسال و فرصت طلب مي شود.
6-مرد جدي: زندگي خانواده هاي يهودي و مردي است که رنج ها را مشيت الهي مي داند.
7-بر فراز آسمان: داستان مردي فعال و پرجنب و جوش که هميشه در سفر است و در هنگامي که با زن آرزوهايش آشنا مي شود زندگي اش به خطر مي افتد.
8-حرامزاده هاي عوضي: يک يهودي آمريکايي براي کشتن هيتلر نقشه مي کشد.
9-بالا :داستان روياي پروازي که به حقيقت مي پيوندد.
10-ديستراکت9:قصه يک فضايي که سي سال است در کره زمين است.
مراسم اسکار امسال بر خلا ف سال هاي گذشته از دو مجري وام گرفته بود و گرچه بعد از انصراف مجري سال گذشته، اولين گزينه اجرا به نام «کوين اسپسي» بازيگر اسکاري افتاده بود اما زوج «الک بالدوين» و «استيومارتين» براي اين پست انتخاب شدند.
دو بازيگري که گرچه هر دو از بازيگران سينما و هاليوود محسوب مي شوند اما عمده شهرت و محبوبيت خود را مديون برنامه هاي تلويزيوني هستند و دراين مراسم هم از اجراي قابل قبولي برخوردار بودند و در کل مشخص بود که تهيه کنندگان اين مراسم سعي کرده بودند تا مراسمي سنگين تر و مناسبت تر از سال گذشته داشته باشند تارخوت و بي حالي مراسم قبلي تکرار نشود.
امسال بارديگر «مريل استريب» براي هفدهمين بار نامزد بهترين بازيگر زن شده بود. مريل استريب که هر بار فکر مي کنيم که شايد دوره بازي او به پايان رسيده است اما بازهم در کاراکتري جديد ما را شگفت زده مي کند. او امسال نيز براي نقش متفاوتش در فيلم «جولي وجوليا» در کنار «هامن ميرن» که نقش همسر لئوتولستوي را در ايستگاه آخر بازي مي کرد، ساندرا بولا ک (نقطه کور) «گابوري سايوب»،«گران بها» و «کري موليگان»(آموزش) قرار داشت که همانطور که پيش بيني مي شد و رسانه ها هم خيلي به آن پرداخته بودند اين جايزه به خانه «ساند بولا ک» رفت.
«مورگان فريمن» براي بازي در نقش نلسون ماندلا در «شکست ناپذير»، «جرج کلوني» براي «برفراز آسمان»، «جف بريجز» براي بازي در نقش يک خواننده سبک کانتري که به انتهاي خط رسيده در فيلم «دل ديوانه»، «کارل فارث» براي بازي در «مرد تنها» و «جرمي رنو» براي ايفاي نقش يک سرباز آمريکايي در عراق نامزد بهترين بازيگر مرد اسکار بودند که اين جايزه نصيب «جف بريجز» شد.
نامزدهاي بخش بازيگر مکمل زن استرس چنداني نداشتند چرا که هم خود آنها و هم همه منتقدين مي دانستند که اين جايزه به حق و بي ترديد نصيب «مونيک» بازيگر نقش مادر در فيلم «گران بها» خواهد شد. غيبت اصلي مونيک در اين شاخه «پنه لوپه کروز» براي بازي در فيلم «نه»، که بازسازي از فيلم فدريکو فليني است بود.
بازيگران مکمل مرد از رقابت تنگاتنگ تري برخوردار بودند. حضور مرد قديمي هاليوود «کريستوفر پلامر» که نقش «تولستوي» را در «آخرين ايستگاه» بازي مي کند کمي قضاوت ها را سخت کرده بود و از طرفي بازي «مت ديمون» در فيلم «شکست ناپذير» مورد توجه قرار گرفته بود که البته اين جايزه به «کريستف والتر» براي بازي در فيلم «حرامزاده هاي عوضي» تعلق گرفت. در اين فيلم «براد پيت» نقش اصلي را بازي مي کند.
گرچه سياست هاي اسکار چنين نشان مي داد که جايزه بهترين «کارگرداني» و «بهترين فيلم» سال بين کامرون و بيگلو تقسيم خواهد شد و برخلاف اينکه در نظرسنجي ها 52درصد به پيروزي «آواتار» راي داده بودند اما هر دوي اين جايزه هاي مهم در دستان «کاترين بيگلو» قرارگرفت و علاوه بر اين دو اسکار جايزه بهترين «فيلمنامه» ارژينال نيز به نويسنده جوان همين فيلم يعني «قفس درد» که خود از خبرنگاران عقيم عراق بوده است تعلق گرفت.
جايزه هاي بخش تکنولوژي و فني سينما هم همانگونه که مسلم بود نصيب آواتار شد: جايزه بهترين «جلوه هاي ويژه»، بهترين «سينما توگرافي» (فيلمبرداري) و بهترين ميکس صدا. آواتار و قفس درد گرچه هر دو در 9 رشته کانديداي اسکار بودند و گرچه هر يک سه جايزه اسکار را به خود اختصاص دادند اما سنگيني مجسمه هاي کاترين بيگلو با جيمز کامرون به هيچ وجه برابري نمي کند و برخلاف تصوري که شايد آواتار براي کامرون «تايتانيک» ديگري باشد و اينگونه نشد و ذهن ها را به اين سمت کشاند که شايد به جز جلوه هاي بصري ويژه اي که آواتار براي بيننده داشته، يکي از دلايل فروش فوق العاده اش اعتباري بود که فيلم تايتانيک براي جيمز کامرون تثبيت کرده است. جالب توجه اينکه سناريو فيلم آواتار قبل از تايتانيک يعني حدود ده سال پيش نوشته شده بود.
و در آخر، گرچه همه ما مشتاق بوديم تا نام «درباره الي» را در بين کارهاي بخش خارجي اسکار ببينيم اما در اين بخش فيلم هاي بسيار متفاوت و خوبي پذيرفته شده بود که صداي ما را براي اعتراض خاموش مي کرد و از ميان فيلم ها، «روبان سفيد» جايزه بهترين فيلم خارجي را گرفت.
نويسنده : هما گويا