نفر اول جايزه ادبي يوسف:
نوشته هاي من تلفيقي از تجربه و تخيل است
 
تاريخ : دوشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۸۶ ساعت ۱۹:۵۶


گلنگدن را کشيد. اسلحه اش را مسلح کرد. کافي بود، به رگبار مي بستشان. اما...




























حسينعلي جعفري، متولد 1347 اهل ساري است و مقيم سمنان. علوم سياسي خوانده و در دانشگاه سمنان تدريس مي کند.تا به حال سه کتاب از او به چاپ رسيده است.


 


"بررسي هنري بهترين قصه قرآن" را سال 1376 حوزه هنري منتشر کرده، يک سال بعد مجموعه داستان "ماه تمام بود" توسط انتشارات کيهان به چاپ رسيد و بالاخره مجموعه شعر "عطش باران" در سال 1385 آخرين اثر چاپ شده از اين نويسنده مازندراني است.


 




گفتگو با اين نويسنده دفاع مقدس به بهانه برگزيده شدن در جايزه ادبي يوسف را بخوانيد.



نوشتن را از چه سني شروع کرديد و از چه موقع احساس کرديد مي توانيد بنويسيد؟



نوشتن را درست يادم نمي آيد از چه وقتي شروع کردم اما اولين شعرم را کلاس دوم راهنمايي گفتم.



حتما مثل همه بچه ها معلمتان اولين مشوقتان بود!؟



نه ! اصلا برايش نخواندم . اما بهترين تشويق براي قلمم از طرف زنوزي جلالي بود. تأثير تشويق او خيلي زياد بود. جلالي به من گفت قلمت خوب است. روز جشنواره هم از ايشان تشکر کردم. در چاپ کتاب اولم نظر ايشان تأثير زيادي داشت.



کتاب هاي ديگرتان در چه زمينه اي هستند؟



مجموعه شعر و مجموعه داستانم درباره دفاع مقدس است.



نوشتن از دفاع مقدس به خاطر نوشتن از تجربيات شخصيتان است؟



خير . ( با تواضع مي گويد) ؛ من مدت کوتاهي در جبهه بودم ولي بيشتر نوشته هايم را بر اساس خاطراتي مي نويسم که از رزمندگان شنيده ام. من ارتباط زيادي با رزمندگان دارم و از آن ها خيلي ريز و دقيق سؤال مي کنم. نوشته هاي من تلفيقي از تجربه و تخيل است.



چرا کم کار هستيد؟



من نوشتن را کنار گذاشته بودم تا سال 77 که اولين کتابم را چاپ کردم. از آن موقع دوباره نوشتن را از سر گرفتم.



چطور شد داستانتان را در جايزه يوسف شرکت داديد؟




من روابط عمومي ضعيفي دارم و کمي منزوي هستم. امسال به تشويق همسرم در چند مسابقه استاني و اين مسابقه شرکت کردم.



همسرتان هم اهل نوشتن و ادبيات هستند؟



نه. اهل ادبيات نيست ولي اولين مخاطب کارهاي من  است.روانشناسي خوانده و فقط اگر نکاتي مربوط به رشته اش باشد، راهنمايي مي کند.



الان چه کاري در دست داريد؟



يک مجموعه داستان دفاع مقدس آماده چاپ دارم به اسم "ساعت ها همه خواب بودند" يک مجموعه داستان هم که درباره فرهنگ بومي ساري است، در ارديبهشت حوزه هنري منتشر مي کند. رماني هم درباره دفاع مقدس در دست دارم.



نظرتان درباره برگزاري مراسم هايي مثل جايزه ادبي يوسف چيست؟



(باخنده) به طور حتم نظر من بايد مثبت باشد. ولي از آن جا که مشکل پايتخت زدگي در کشور ما وجود دارد، مي توانم بگويم اين چنين جايزه هايي براي کساني مثل من که تريبون و جايي براي معرفي خود ندارند، خيلي خوب است. تشويق خوبي براي شهرستاني ها است. شما فکر کنيد علي رضا قزوه از گرمسار به تهران نمي آمد يا علي معلم در دامغان مي ماند، به طور حتم به اينجا نمي رسيدند.



هرچند ممکن است جوايز به اين بزرگي معضلاتي هم داشته باشد.



چه معضلي؟



من تا به حال با اين نگاه موضوع را بررسي نکرده ام . الان هم هنوز ذوق زده هستم و نمي توانم نظر درستي بدهم.



از نحوه برگزاري مراسم راضي بوديد؟



خيلي سريع جمع و جورش کردند. تعداد حاضرين هم کم بود شايد اطلاع رساني ضعيفي داشتند ولي در هر حال به نظر مي رسيد مي خواستند زود تمامش کنند. مثلا سخنراني آقاي شمخاني کوتاه بود چون ايشان کارشان چيز ديگري است و درباره داستان و ادبيات حرفي براي گفتن نداشتند.



حرف آخر...



دوست دارم يک روزي آن چيزي که مربوط به فرهنگ ماست از دولتي بودن فاصله بگيرد و به مردمي بودن نزديک شود.



جنگ هم دولتي نبود. هفتاد درصد نيروهايي که براي دفاع رفتند مردمي بودند. فرهنگ فقط مخصوص دولت نيست و مال مردم است. جنگ ما دفاع بود و ما ملتي بوديم که خودمان روي پاي خودمان ايستاديم و توانستيم دفاع کنيم به علاوه در دفاع مقدس و جنگ ما معرفت گرايي هم وجود داشت در ادبيات دفاع مقدس هم وجود دارد. اما وقتي به ادبيات پايداري کشورهاي ديگر نگاه مي کنيم، اين تأثيرگذاري را نمي بينيم.




















منبع: برنا



































































































































کد خبر: 867
Share/Save/Bookmark