موزه‌هاي ايران با وظايف امروز موزه‌ها آشنا نيستند
 
تاريخ : شنبه ۸ خرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۴:۵۸
موزه‌ها امروز به يکي از مهمترين مراکز علمي و پژوهشي تبديل شده‌اند. تلاش‌هاي صورت گرفته در شکل‌بخشي به فعاليت موزه‌ها، اين مکان‌ها را از نمايش صرف آثار در پشت ويترين‌ها خارج کرده و تشکيل کارگاه‌هاي آموزشي، تعامل گسترده با موزه‌ها و موسسات پژوهشي و حتي اجراي عمليات باستان‌شناسي هم به فعاليت آن‌ها اضافه شده است.


موزه‌هاي امروز به يکي از مهمترين مراکز علمي و پژوهشي تبديل شده‌اند. تلاش‌هاي صورت گرفته در شکل‌بخشي به فعاليت موزه‌ها، اين مکان‌ها را از نمايش صرف آثار در پشت ويترين‌ها خارج کرده و تشکيل کارگاه‌هاي آموزشي، انتشار نشريات و حامل‌هاي چند رسانه‌اي، تعامل گسترده با موزه‌ها و موسسات پژوهشي و حتي اجراي عمليات باستان‌شناسي را هم بايد به فعاليت آن‌ها اضافه کرد.


 به گزارش هنر نیوز به نقل از  CHN، موزه ايران باستان يکي از مهمترين موزه‌هاي کشور است. اما علي‌رغم اهميت آن هنوز فعاليت‌هاي اين مرکز مهم نگهداري آثار باستاني، به درستي جايگاه خود را نيافته و البته به تازه‌گي نيز در پي انتخاب مدير جديد آن انتقادهايي به وضعيت آن صورت گرفته است.


 رضا مرادي غياث‌آبادي درباره موزه ملي ايران مي‌گويد: «معتقدم که در ايران آن چيزي که در عرف جهاني بدان موزه مي‌گويند، وجود خارجي ندارد. آنچه که عملا در ايران به اسم موزه وجود دارد و به چشم مي‌آيد، صرفا جعبه آينه‌هاي بزرگي است که نبونيد پادشاه بابل نيز در خانه خود داشته است.»


 وي در ادامه مي‌گويد: «در دوران معاصر، موزه‌ها به مکاني اطلاق نمي‌شوند که تعدادي از آثارباستاني يا هنري را در جعبه‌هايي به تماشاي عموم بگذارند؛ بلکه موزه‌ها وظيفه حفظ و نگهداري مطمئن، برنامه‌هاي پژوهشي و کارگاه‌هاي آموزشي، انتشار نشريات و حامل‌هاي چند رسانه‌اي، تعامل گسترده با موزه‌ها و مؤسسات پژوهشي، اجراي عمليات باستان‌شناختي بررسي و کاوش، و بسياري فعاليت‌هاي فرهنگي ديگر را نيز دارند.»


 غياث‌آبادي معتقد است که موزه‌ها نيازمند کتابخانه‌هاي غني و آزمايشگاه‌هاي تخصصي گوناگوني هستند که ابتدايي‌ترين آنها (که ابزارهاي ساليابي و قدمت‌سنجي باشد) در هيچيک از موزه‌هاي ما و حتي در هيچيک از ديگرسازمان‌ها و مؤسسات ما وجود ندارد.


 وي مي‌گويد: «موزه ايران باستان و همچنين ديگر موزه‌هاي ما، با هيچيک از يک وظايف امروزي موزه‌داري آشنا نيستند و عملا به آن نمي‌پردازند. موزه ايران باستان تفاوت چنداني با همان شکل و ترتيبي که گدار در دهه 130 به اجراگذاشت، ندارد و حجم کتاب‌هاي کتابخانه موزه (به‌رغم کتابداران برجسته‌اي که در اختيار دارد) نسبت به سي سال گذشته تفاوت چنداني نکرده است.»


 اين پژوهشگر و باستان‌شناس مي‌گويد: «بسيار شنيده‌ايم که مسئولان ما با آب و تاب فراوان از افتخار برگزاري نمايشگاه‌هاي گوناگون در چندين کشور سخن رانده‌اند و اين را امتيازي براي خود بشمار آورده‌اند، در حاليکه ما هنوز نتوانسته‌ايم آثار ديگران را به موزه‌هاي خود بياوريم. از سوي ديگر امروز نمايش آثار موزه‌ها بر عهده وب‌سايت‌هاست.»


 به اعتقاد وي امروز يکي از مهمترين بخش‌هاي هر موزه، وب‌سايت آن است. در دنياي امروز حجم بازديدکنندگان مجازي موزه‌ها، صدها و گاه هزاران برابر بازديدکنندگان حضوري است. امروزه وب‌سايت‌هاي بسياري از موزه‌هاي جهان آکنده از انبوهي از اطلاعات تصويري و نوشتاري هستند. اين اطلاعات موجب گسترش فرهنگ و زبان و آيين‌هاي يک کشور در سراسر دنيا مي‌شود و مکمل توانمندي‌هاي سياسي و اجتماعي آن کشور خواهد شد.»


اين در حالي است که وب‌سايت موزه ايران باستان، چه از لحاظ ساختار فني و چه از لحاظ اطلاعات، بسيار ابتدايي است. مطالب موجود در آن بيشتر تبليغ براي مسئولان و نيز خبرهاي داخلي و تشريفاتي موزه است که به درد هيچ کس نمي‌خورد. چند مقاله‌اي نيز که در اين سايت ديده مي‌شود، مطالب چند خطي‌اي هستند که از مطبوعات گوناگون کپي شده‌اند.


 غياث‌آبادي درباره انتخاب مدير جدي موزه ملي مي‌گويد: «با انتقادهايي که به گزينش مدير فعلي موزه ايران باستان مي‌شود، به نظر مي‌رسد اين انتصاب، بر مبناي سليقه و مناسبات شخصي و بي‌توجهي کامل به نظرات اهل خبره و کارشناسان پر تجربه و آگاه، و ناديده گرفتن پيشکسوتان و شخصيت‌هاي برجسته و دانشمندي بوده که موي خود رادر اين راه دشوار سفيد کرده‌اند.


مدير جديد در بدو انتصاب خود، با بازکردن درهاي انبار دپو به روي دوربين خبرنگاران به جهانيان گفت که بزرگترين موزه ايران چه زباله‌داني بزرگي است. اين عکس‌ها به سرعت در رسانه‌هاي سراسرجهان منتشر شد.


 وي در ادامه گفت: «آيا کي و کجا شنيده شده که موزه‌اي در جهان درهاي دپو را به روي خبرنگاران باز کرده باشند؟ کجا شنيده شده که کسي بجز امين اموال حق ورود به آنجا را داشته باشد؟ کجا شنيده شده اشياي تازه‌ وارد را که هنوز بلاگ نشده‌اند، هنوز شناسنامه ندارند و هنوز اصالت و هويت آنها تأييد نشده را در معرض ديد جهانيان بگذارند؟ آيا فکر مي‌کنند که چنين کاري موجب افزايش اعتبار و رفع اتهام از خود مي‌شود يا موجب تضعيف بزرگترين موزه کشور؟ و به فرض هم که موجب رفع اتهام شده باشد (که نشده)، آيا چنين معامله‌اي که در يک سويش تنها يک شخص و در سوي ديگرش پيشينه هويت يک ملت بود، مطابق با مصالح و منافع ملي بود؟ قديمي‌ها مي‌گفتند که حرمت امامزاده را قبل از همه متولي آن بايد نگه دارد.»


 به گفته اين باستان‌شناس رؤساي موزه يا مقامات ميراث فرهنگي در جهان از بين بزرگترين و شاخص‌ترين شخصيت‌‌هاي کشورها انتخاب مي‌شوند. چنانکه در شرح حال آنان مي‌توان ديد و خواند (براي نمونه بنگريد بهشرح‌حال ميخائيل پيوتروسکي رئيس موزه ارميتاژ). هرکدام آنان دستکم داراي ده‌هاسال سابقه فعاليت‌هاي علمي و اجرايي در عالي‌ترين سطوح بوده‌اند؛ هر کدام آنان داراي چندين مدال علمي از دانشگاه‌هاي کشورهاي ديگر هستند. حتي به اعتبار رياست موزه، معاون رئيس‌جمهور هم هستند.


وي در اين‌باره مي‌افزايد: «في‌نفسه و بدون توجه به سمتي که دارند، نفوذ و اعتبار بين‌المللي چشمگيري دارند و مي‌توانند با پشتوانه آن، قراردادها و تفاهم‌نامه‌هايي را امضا کنند که کمترين آنها انتقال اماني آثار از موزه‌هاي ديگر است. آنان حتي توانسته‌اند تعداد زيادي از آثار ملي خود را براي هميشه از موزه‌هاي کشورهاي ديگر باز پس گيرند.»


غياث‌آبادي در ادامه مي‌گويد: «در هر حال اميدوارم که درستي اين گزينش و برخورداري از صلاحيت در عمل ديده شود و نه تنها در حرف و شعارهاي زيبا که هر کسي مي‌تواند سخنان زيبا و مخاطب‌ پسند بگويد. نقد کردن پيشينيان نيز کار و وظيفه ايشان نيست، بلکه وظيفه منتقدان مستقلي است که هم پيشينيان ايشان را ديده‌اند و هم دستاوردهاي ايشان را در اين چند صباح ملاحظه خواهند کرد.»


 وي مي‌افزايد: «در اين صورت مسلم است نام ايشان به نيکي خواهد ماند و هر منتقد دلسوزي از ايشان دفاع خواهد کرد اگر بتوانند جايگاه موزه ايران باستان را دستکم به رتبه موزه‌هاي درجه سه جهان ارتقاء دهند. بتوانند فعاليت‌هاي گوناگون پژوهشي و معرفي و هر آن چيزي را که در موزه‌هاي دنيا متداول است را به شايستگي احياء کنند. بتوانند لااقل پنج درصد آثار انبارها را به ويترين بياورند و نيمي از ويترين را باتوضيحات دو زبانه و با طبقه‌بندي شايسته در وب ‌سايت بگذارند. بتوانند بدون اينکه پيشاپيش خبرهاي نادرست و جنجالي بدهند، آثار موزه‌هاي ديگر را به ايران بياورند.»


وي در پايان گفت: «اگر نمي‌توانند مانند همتايشان آثار ايراني را از موزه‌هاي جهان باز پس گيرند، دستکم بتوانند آثار گمشده يا سرقت‌شده يا مفقودالاثر را بيابند. بتوانند ترتيبي دهند تا ديگر خبر گمشدن و آب شدن اشياي شنيده نشود و اگر هم شد، مانند پيشينيان خود آن را تکذيب نکنند.»


 
کد خبر: 10544
Share/Save/Bookmark