بهمن فرمانآرا كه فعلا تصميمي براي ساخت فيلمي در ايران ندارد، نخستين كارگاه فيلمسازي خود را در موسسهي فرهنگي _ هنري «كارنامه» برگزار ميكند.
بنا به اين گزارش به نقل از ايسنا، اين فيلمساز ايراني كه صبح امروز (18 مهرماه) در نشست خبري كارگاه خود در موسسه «كارنامه» صحبت ميكرد، دربارهي اين كارگاه توضيحاتي داد و در عين حال از پروژههاي جديدش سخن گفت.
فرمانآرا در تشريح نخستين كارگاه فيلمسازيش گفت: اين كارگاه از پنجم آبانماه به مدت سهماه برگزار ميشود. البته اين كارگاه با حضور 25 تا 30 هنرجو برگزار خواهد شد كه به مقولهي فيلمسازي آشنايي داشته باشند و فيلم كوتاه ساخته باشند. به اين صورت كه ما فيلمهاي كوتاه آن را بررسي ميكنيم و كساني را ميپذيريم كه الفباي فيلمسازي را بدانند.
او ادامه داد: براي ايجاد زيربناي فكري مشترك با هنرجويان، ده فيلم، ده داستان كوتاه و ده رمان را معرفي ميكنيم تا آنها اين آثار را ببينند و بخوانند و زيربناي فكري مشتركي پيدا كنيم.
اين كارگردان، آشنايي با ديگر هنرها را ديگر مقولات اين كارگاه برشمرد و توضيح داد: كسي كه ميخواهد، در حيطهي هنر هفتم كار كند، بايد با شش هنر ديگر هم آشنا باشد.
به گفته فرمانآرا اين كارگاه در قالب يك جلسهي طولاني مدت در هفته از ساعت 9 صبح تا 5 بعد ازظهر برگزار ميشود و طي آن تئوري كارگرداني، ايدهپردازي، فيلمنامهنويسي، طراحي صحنه، كار با بازيگر، اقتصاد سينما، تبليغات سينما، ارتباط سينما با هنرهاي ديگر و مقولهي كارگردان مولف كه در ايران به درستي معرفي نشده آموزش داده ميشوند.
فرمانآرا در پاسخ به پرسشي درباره ادامه اين كارگاه يادآور شد: شروع هرچيزي مانند نهالي است كه كاشته ميشود و بايد به محصول برسد. بايد سرويسي كه به هنرجويان ميدهيم، درست و اصولي باشد و يكي از علل توقف تدريس من در دانشگاه همين شيوههاي نادرست بود. اگر تعداد اين هنرجويان زيادتر شود، ديگر خودم فرصت بررسي فيلمنامههاي آنان را نخواهم داشت و ناچارم اين كار را به دستيارم بسپارم كه روش درستي براي رويارويي با آثار هنرجويان نيست. علاوه بر اين من ميخواهم فيلم بسازم و همچنان در حوزهي سينما تازه بمانم. اگر فرصتي براي تدريس باشد اين كار را انجام ميدهم، اما اين كارگاه يكبار براي هميشه خواهد بود.
فرمانآرا با تشريح تجربياتش در زمينه فيلمسازي، تهيهكنندگي و پخشكنندگي فيلم در ايران و خارج از كشور يادآور شد: تلاش ميكنم تمام آنچه را كه براي كار فيلمسازي لازم است به اين هنرجويان آموزش بدهم، هرچند در شرايط ما اين مساله كاملا آرماني به نظر ميرسد، اما دليلي ندارد كه هنرجويان شيوهي درست را ندانند.
اين كارگردان در بخش ديگري از اين جلسه گفت: پيش از انقلاب هم فيلمسازان ايراني با مقولهي سانسور روبهرو بودند، اما آن زمان سانسور شامل نبايدها ميشد كه چهار مورد يعني انتقاد از خانواده سلطنتي، قانون اساسي، نيروهاي سهگانه و دين مبين اسلام را دربر ميگرفت، اما بعد از انقلاب تلاش شد سانسور بهگونهاي ديگر جايگزين شد. اينكه چه بايد بسازيم دراين رهگذر با انواع سوبسيدها تلاش كردند همه را به يكسو ببرند، اما موفق نشدند چون پذيرش اين سانسور خداحافظي با خلاقيت است.
او معتقد است: ظاهرا در دولت بعد از نهم، سرانجام موفق شدند سانسور چه بايد را به كرسي بنشانند. انتصاب جواد شمقدري و گروه او دقيقا نشانگر اين است و اين چنين است فيلمي كه 5 سال پيش توقيف شده و كارگردانش آن را به وزير اطلاعات تقديم كرده، آزاد ميشود و از الان گفته ميشود اكران نوروزي خواهد داشت! به همين دليل من تصميم گرفتهام در اين شرايط در ايران فيلم نسازم.
فرمانآرا سپس به مقايسهي ميان سرعت اتفاقات اجتماعي با آثار سينمايي پرداخت و گفت: سرعت اتفاقات اجتماعي بسيار سريعتر از سرعت فيلمسازي است كه معمولا پروسهاي دوساله دارد و اين چنين است كه فيلمي كه ساخته شده هيچ ارتباطي به روزگاري كه در آن اكران ميشود، ندارد. من يكسالونيم آغاز انقلاب سه فيلمنامه تصويب شده داشتم، اما هيچ يك را نساختم، چون هر روز اتفاق جديدي ميافتاد و معلوم نبود فيلمي كه ساخته ميشود به درد اجتماعي كه در آن اكران ميشود ميخورد يا نه؟!.
او سپس به سناريوي جديداش بهنام «معلم» اشاره كرد و با تشريح اين سناريو گفت: به دليل شرايط فعلي ترجيح دادم، اين سناريوي كامل شده را كنار بگذارم اما از آنجا كه هرگز بيكار نمينشينم و خود را به مردم و جوانان علاقهمند به سينما بدهكار ميدانم و معتقدم هرچه دارم از اين مملكت است، تصميم گرفتم دورهي سهماهه كارگاه فيلمسازي را برگزار كنم و تا حد امكان داشتههايم را به هنرجويان علاقهمند منتقل كنم.
كارگردان «خاك آشنا» مهمترين دغدغهي خود را مسائل اجتماعي و فرهنگي دانست و گفت: اين دغدغه همواره در سالهاي پيش و پس از انقلاب در من وجود داشته است. فيلم «شازده احتجاب» را در اوج حكومت آن دوره ساختم و فيلم ديگرم «سايههاي بلند باد» كه در هر دو دوره توقيف شد، محصول سال 56 است. بنابراين جنس فيلمسازيام را بهخاطر انقلاب تغيير ندادم.
او در ادامه به يكي از پرسشهاي مطرح شده در جلسه پرسش و پاسخ فيلم «خاك آشنا» اشاره كرد و افزود: در اين جلسه جواني از من پرسيد، آيا اگر امروز هم اين فيلم را ميساختيد، جوانان ايراني را اينگونه ترسيم ميكرديد، و من به او پاسخ دادم چنين كاري نميكردم، واقعيت اين است كه ما دنبالهرو جوانان هستيم.
كارگردان «خانهاي روي آب» درباره پروژههاي فيلمسازياش در خارج از كشور نيز توضيح داد: براي ساخت فيلم «از عباس كيارستمي متنفرم» در حال رايزني با كشورهاي ايتاليا،چك و بلغارستان هستيم، چون اين فيلم نيازمند دكور بسيار بزرگي است كه در فضاي استوديو بايد ساخته شود و سرمايه در اين مساله بسيار دخيل است. البته فيلمبرداري ما تنها 12 روز زمان ميبرد و كرايهي استوديويي كه دكور در آن ساخته ميشود، قسمت اعظم ماجراست.
فرمانآرا درباره ساخت فيلم «از عباس كيارستمي متنفرم» در ادامه خاطرنشان كرد: فيلمنامهي اين فيلم آخرين اثري بود كه به وزارت ارشاد دادم و رد شد، كه اين ماجرا همزمان شد با شروع كار سيفالله داد كه من بسيار اميدوار بودم اجازهي ساخت اين فيلم به من داده شود، اما او با مهرباني گفت، اين اجازه داده نميشود. اين چنين بود كه فكر اوليهي ساخت فيلم «بوي كافور، عطرياس» به ذهنم رسيد و حالا ترجيح ميدهم فيلمم را در خارج از كشور بسازم و فيلمنامهي آن را به معاونت سينمايي فعلي ندهم. علاوه بر اين طرح ديگري دارم كه كاري كمدي است و علاقهمندم آن را با حضور عليرضا خمسه و اكبر عبدي بسازم.
البته همزمانشدن اين ماجراها به معناي قهر از سينماي ايران نيست. چون به جز ايران در هيچ جاي ديگري دوست ندارم كار كنم و هميشه براي ايران فيلم ساختهام و حرف من با نسل جواني است كه 65 درصد جمعيت كشور ما را تشكيل ميدهند، مسائل جوانان خارجي دغدغه من نيست.
او در ادامه درباره پروژه ديگرش «سفر به تاريكي» هم تصريح كرد: 4 سال پيش اين فيلمنامه نوشته شد، اما شرايط ساخت آن فراهم نشد. هماكنون در حال رايزني با شركتهاي آلماني هستيم كه اگر شرايط فراهم شود اين فيلم با حضور دو بازيگر ايراني يعني هديه تهراني و رضا كيانيان ساخته ميشود، اما از آنجا كه بودجهي آن از آلمان تامين ميشود، شهر برلين را به خاطر پس زمينهي تاريخي آن به عنوان محل رويداد ماجراهاي فيلم انتخاب كردم و اگر بهجز چند بازيگر آلماني، بازيگران ديگري نياز داشته باشيم از ايرانيان مقيم آنجا استفاده خواهيم كرد تا در سرمايه صرفهجويي كرده باشيم.
به گزارش ايسنا، بهمن فرمانآرا كه دو نمايشنامه پيشنهادياش «مردي براي تمام فصول» و «ظلمت در نيمروز» اجازهي اجازه پيدا نكرده است، درباره سرانجام فعاليتهاي تئاتريش نيز گفت: پيشنهاد اجراي دومين نمايشنامه همچون يك جُك بود. سيستمي كه به نمايشنامه «مردي براي تمام فصول» را كه درباره مردي مذهبي و اصولگرا بود اجازه اجرا نداد، مسلما اجراي «ظلمت در نيمروز» را كه درباره دادگاههاي استاليني است، نميدهد. من ميخواستم توپ را به زمين آنها بيندازم.