ببه گزارش خبرنگار هنر نیوز از فارس در ابتداي اين نشست نويسنده اين مجموعه بخش‌هايي از اثر خود را براي حاضرين خواند و سپس علي‌الله سليمي با اشاره به كتاب گفت: كتابي كه امروز درباره آن سخن مي‌رود مجموعه 10 جلدي با عنوان قصه كربلا است كه نويسنده براي هر يك، از عنوان فصل استفاده كرده است. "فصل امام "، "فصل علمدار " كه شايد اين اثر مي‌توانست رمان هم باشد.
وي افزود: سبك مجموعه حاضر اينچنين است كه بخش‌هايي از واقعه توسط نويسنده انتخاب شده باشد و نويسنده با زبان خود به پرداخت آنها همت گمارده است.
سليمي بيان كرد: مضمون انتخابي قزلي مضموني است كه نميتوان درباره آن سخن گفت چرا كه محققان و پژوهشگران ديني بايد بر آن دقت كنند؛ اما به دليل اينكه قالب نوشتاري اين اثر داستان است از منتقداني استفاده مي‌كنيم كه در اين حيطه صاحب فن هستند.
* عاشورا و قضاياي كربلا در ايران تبديل به يك واقعه ملي شده است
در ادامه جعفر ابراهيمي(شاهد) درباره اثر قزلي گفت: عاشورا و قضاياي كربلا در ايران ضمن اينكه واقعا ديني و مذهبي است تبديل به يك واقعه ملي شده است و در كشور ما جنبه آئين ملي هم دارد به دليل اينكه در هيچ كشوري همانند ايران به واقعه كربلا و امام حسين (ع) به اين شكل پرداخته نمي‌شود و اگر در كشور‌هاي ديگر هم وجود دارد تحت نفوذ ايران است.
وي با بازگويي خاطره‌اي تصريح كرد: مسايلي همانند عاشورا و حماسه‌هاي ملي در تمامي زمان‌ها وجود دارند و در آن لحظه‌اي كه قبلا اتفاق افتاده دوباره بازسازي شده و دوباره زنده ميشود.
اين منتقد گفت: عاشورا نيز اينچنين است؛ حتي اطلاعات را كه ما از كليات عاشورا داريم و مسايلي از قبيل اينكه چه بر سر امام و همراهان وي مي‌آيد را همه مي‌دانيم ولي هر سال انتظار داريم شايد اتفاق ديگري رخ دهد.
ابراهيمي افزود: تاكنون هيچ نويسنده‌اي نتوانسته به شكلي كه شايسته است كتابي بنگارد كه به تمامي، حق كربلا را ادا كند و هر نويسنده‌اي به ميزان وسع خود سعي مي‌كند قطره‌اي از آن دريا را چشيده و به ديگران هم بچشاند.
اين نويسنده بيان كرد: قزلي هم كوشيده در اين 10 جلد چنين كاري كند كه اثر وي بيشتر جنبه تاريخي و اطلاع‌رساني دارد و گوشه‌هاي كم بيان شده را به رشته تحرير درآورده است.
وي تصريح كرد: نويسنده توانسته در اين كتاب با سبك خوب و در 10 فصل اين وقايع را بيان كند كه حقيقتا موفق هم بوده است.
ابراهيمي گفت: هنگامي كه در كشور ما اثري مورد نقد قرار مي‌گيرد و منتقدان عيب‌هاي كتاب را بازگو مي‌كنند بسياري برداشت آن را مي‌كنند كه كتاب بد است، بنابراين ايرادهاي بنده از اين اثر به دليل خوبي كتاب و مجموعه است.
اين منتقد در ادامه اضافه كرد: اولين مسئله كه به ذهن بنده رسيد اينكه نويسنده اين اثر را در 10 فصل نوشته ولي شايد پيشنهاد ناشر بر فصل‌بندي كتاب و مجموعه صورت گرفت.
وي ادامه داد: صفحات و بخش‌هاي سفيد در كتاب فراوان به چشم مي‌خورد و حتي گاهي در يك صفحه دو و يا سرسطر بيشتر نيست و باقي صفحه سفيد است و اغلب در صفحات يك چهارم مطلب دارد و باقي سفيد است.
وي اظهار داشت: معمولا در مورد كلمات قصار و يا جملاتي كه احتياج به انديشيدن خواننده است اين اتفاق رخ مي‌دهد. شايد اين شكل نوشتن اين مطلب كه شايد در نگارش اين اثر اسراف صورت گرفته به ذهن متبادر ميشود كه شايد اگر پشت سر هم مطالب منتشر مي‌شد كتاب در 2 يا 3 جلد 400 صفحه‌اي مي‌توانست گرد آيد.
وي افزود: البته اين جداسازي هم زيبائي‌ها و هم عيب‌هايي را شكل داده كه زيبايي آن اينكه هر جلد بسيار خوب در آمده و سفيد بودن برخي صفحات سبب آرامش خواننده و تفكر وي ميشود و شايد اين مسئله تا اين زمان در داستان مرسوم نبوده است.
ابراهيمي گفت: مسئله ديگر اينكه نويسنده در بسياري از موارد زبان خوب و صميمي دارد شايد نتوان از آن با عنوان فخيم ياد كرد؛ ولي نويسنده داراي زباني شاعرانه و خوب است ولي ناگهان با لحن محاوره‌اي مواجه ميشود.
وي گفت: هر جايي كه نويسنده وارد شده و قصد اظهار نظر را دارد نثر دچار آشفتگي شده و بر هماهنگي نثر و زبان خدشه وارد ميشود.
شاهد گفت: به نظر من نويسنده خيلي زياد وارد قضايا ميشود و نتيجه‌گيري‌هاي نهايي هر فصل زائد است چرا كه مطالب گفته شده خود گويا است و لازم بر تاكيد نيست.
اين نويسنده كودك و نوجوان ادامه داد: تولستوي معتقد است:«آرزو دارم در داستان‌ها به جايي برسم كه چيزي را مي‌خواهم بگويم در داستان‌ها نگويم و دريافت را به خواننده واگذار كنم».
شاهد اضافه كرد: يكي از محسنات اين كار آن است كه قصد و رمان نيست و بيشتر همانند يك كار تاريخي است و در آن از عناصر داستاني هم بهره برده شده است؛ ولي حرف نويسنده نوشتن داستان يا رمان نبوده است.
وي گفت: حتي هدف نويسنده سرگرمي يا گرياندن مخاطب نبوده بلكه اين اثر كاري تاريخي و مقتل ساده امروزي است.
شاهد افزود: اين اثر بيشتر جنبه اطلاع‌رساني دارد؛ ولي نويسنده در برخي نقاط جنبه داستاني را هم به كار داده است ولي صرف نويسنده اين نبوده و بر اين اساس اين كتاب داراي ارزش خاص است.
*مرداني: جاي خالي اثري همانند مجموعه قزلي در ادبيات ما احساس مي‌شد
ديگر منتقد اين اثر مصطفي مرداني گفت: همه ما در مورد كربلا حديث‌ها، سخن‌ها و روايت‌هاي فراواني شنيده‌ايم و حتي در لحوف همه مسايل خواندني آنجا بازگو شده است؛ اما اينكه با زبان امروزي و بيان تازه درباره كربلا سخن بگوئيم شايد جايش در ادبيات فعلي ما خالي بود.
مرداني گفت: نكته‌اي كه در كتاب وجود داشت و جزء نكات مثبت شمرده ميشود اينكه فصل‌ها از يكديگر جدا شده‌اند و هنگامي كه كتاب را شروع مي‌كرديم مي‌دانستيم كه بايد با چه چيز رو به رو شده، دنبال كنيم و قرار است به كجا برسيم.
وي گفت: داستانك‌هايي كه پشت سر هم هر كدام در يك صفحه نگاشته شده داستانك‌هاي پيوسته پشت سر هم هستند كه توان تبديل هر كتاب به رمان را دارد.
اين منتقد بيان كرد: داستانك‌ها با يكديگر ارجاع درون متني دارند در فصل ياران و دشمنان داستان ما ماجرا از خود داستان كربلا آغاز ميشود ولي در ساير فصول از هنگام ولادت شخص مورد نظر آغاز ميشود.
مرداني در ادامه در مورد كتاب چنين گفت: ارجاعات درون متني تنها به يك كتاب و فصل خاص محدود نمي‌شود و در كتابهاي مختلف مثلا فصل امام در مورد جنگ حر و با اطلاع‌رساني به خواننده به صورت قطره‌اي مواجه هستيم.
مرداني درباره سفيد بودن برخي قسمت‌هاي داستان و صفحات گفت: شايد اين خاصيت داستانك است كه در كمترين كلمات بيشترين معنا را برساند.
اين منتقد تاكيد كرد: شايد سفيدي برخي صفحات از نقاط ضعف نبوده بلكه جزء نقاط قوت است؛ چرا كه نويسنده با كمترين كلمات بيشترين صحبت‌ها را براي خواننده دارد.
وي گفت: نويسنده به حقيقت مانندي در بازگويي وقايع دقت داشته تا اين مسئله حفظ شده و اين حقيقت مانندي سبب شده فصل‌ها طولاني نشده، صفحات خالي مانده تا حقيقت باقي بماند.
*قزلي: نوشتن نقاط سفيد نشدني نبود بلكه اين امر هدفمند صورت گرفت
در خاتمه نويسنده اين اثر، مهدي قزلي در مورد مجموعه 10 جلدي خود گفت: اولا اين اثر را من به ناشر پيشنهاد دادم و ناشر با داشتن سابقه از كاربنده پاي كار ايستاد.
قزلي گفت: كتاب نوجوان كتاب نوجوان است و در آن خاطراتي از نوجوانان مختلف با تمام تلاش در جهت داستاني شدن نه داستان نوشتن كنار هم گرد آمده اما اين اثر اين چنين نبود.
اين نويسنده با اشاره به اين مجموعه گفت: اما در اين كتاب چنين نبود و سعي شد در كل كتاب امام براي مخاطب روايت شود البته اين مسئله از پيش از عاشورا تا زمان شهادت است.
وي تاكيد كرد: در زمان پيشنهاد به ناشر نام عناوين برده شد؛ چراكه قصد داشتم دربيان عناوين دستم باز باشد.
قزلي ادامه داد: در ميانه كار فكر كردم شايد در اين اثر حرف كم زده شده و يا در فصول جا نشده و يا پخش ميشود و با روح كار كه داراي يك روايت خطي است تفاوت دارد كه از اين نقطه كتاب و يا فصل «عاشقي» متولد شد.
وي گفت: يعني يك سري روايت‌ها كه به زمان و مكان و تنها يك نگاه بود سبب نگارش كتاب عاشقي شد البته قرار نبود در مجموع 10 تا شود اما در نهايت 10 فصل شد.
اين نويسنده اظهار داشت: پس از اينكه وارد كار شدم و مطالب توليد شد، جمع‌بندي‌هاي بنده در مورد عناوين تغيير كرد از شخصيت‌ها به شهرها(كوفه) و به مضمون(اسارت) تغيير يافت.
اين نويسنده در مورد قسمت‌هاي سفيد كتاب گفت: تلقي از اين امر اسراف نبوده، يعني اين عمل به شكل هدفمند رخ داده است و بايد دانست نوشتن نقاط سفيد نشدني نبود منتها اين امر هدفمند حذف شد.
وي تاكيد كرد: حتي برخي صفحات نوشته شده داراي جملاتي است كه در ادامه داراي سه نقطه هستند يعني در آن حذف وجود دارد كه نامه امام حسين(ع) به معاويه از اين دسته است.
قزلي گفت: از تمام داشته‌ها و دانستني‌هاي خود استفاده كردم تا بازخواني ماجراي كربلا را سهل كنم.
