سيده اعظم حسيني:
كتاب «دا» حاصل ١٢٠٠ ساعت مصاحبه با سيد زهرا حسيني است
تاريخ : چهارشنبه ۴ دی ۱۳۸۷ ساعت ۱۱:۳۹
سيده اعظم حسيني گفت: براي بيان دقيق خاطرات تلاش كردم راوي را به سالهاي 59 بفرستم و در خاطراتش غرق كنم اما اين شرايط روحي و رواني دشواري براي راوي ايجاد ميكرد و گاهي به بستري شدن خانم حسيني ميانجاميد.
به گزارش هنرنيوز به نقل از فارس، نشست نقد و بررسي كتاب «دا» عصر ديروز با حضور سيده اعظم حسيني نويسنده اين كتاب، و بلقيس سليماني و عليرضا كمري در شهر كتاب مركزي تهران برگزار شد.
حسيني در اين نشست گفت: من تا پيش از نوشتن كتاب «دا» نويسنده نبودم و هنوز هم خودم را يك نويسنده نميدانم. آشنايي من با خانم سيده زهرا حسيني به واسطه دفتر ادبيات حوزه هنري صورت گرفت و همين دوستان بودند كه براي اولين بار در سال 80 خانم حسيني را براي مصاحبه به من معرفي كردند.
وي با اشاره به مشكلاتي كه بر سر راه بازگو كردن خاطرات راوي كتاب دا پيش آمده بود عنوان كرد: خانم حسيني با يك هدف مشخص حاضر به گفتوگو شده بود و براي رسيدن به آن هدف هم بود كه پاسخ سوالات من را ميداد اما در ابتدا هيچ انعطافي از خودش نشان نميداد و بسياري از سئوالات را بيپاسخ ميگذاشت.
وي افزود: البته ايشان به دليل تركشهايي كه در بدن داشتند شرايط جسمي خيلي خوبي هم نداشتند و حاضر به تغيير محل مصاحبه كه منزل خودشان بود نبودند و كاري هم از من برنميآمد.
حسيني همچنين عنوان كرد بعد از سي و چند ساعت مصاحبه كتاب را براي چاپ آماده كردم و شايد اگر همان موقع هم كتاب منتشر ميشد مجموعه قابل اعتنايي بود اما به دلايلي در چاپ كتاب وقفه افتاد و دراين فاصله راوي به واسطه دو سفر سختي كه با من داشت به شناخت كاملتري از من رسيد حاضر به پاسخگويي به برخي ابهامات ديگر شد.
وي افزود: با اين همه مطمئن نبودم كه بتوانم جواب تمام سئوالاتم را از او بگيرم اين بود كه فرصت را به سئوالات مهمتر اختصاص دادم و سعي كردم بر وقايع 20 روزه مقاومت خرمشهر متمركز شوم و تاجايي پيش رفتم كه مصاحبه به مرز 1200 ساعت رسيد.
وي با اشاره به اينكه بدنه كتاب «دا» همان سي و چند ساعت مصاحبه اوليه است توضيح داد: در مصاحبههاي تكميلي براي بيان دقيق خاطرات تلاش كردم راوي را دوباره به سالهاي 59 بفرستم و او را در خاطراتش غرق كنم اما اين شرايط روحي و رواني دشواري براي راوي ايجاد ميكرد و گاهي تبعات فشار ذهني بر جسم او به حدي زياد ميشد كه چندين هفته كار به تأخير ميافتاد و حتي چند بار هم كار به بستري شدن خانم حسيني انجاميد.
وي گفت: شايد بعضيها نوع گفتوگو و اينكه مؤكدا اصرار دارم همه جملات كتاب دا جملاتي باشد كه از زبان راوي شنيده شده است را ضعف كتاب تلقي كنند اما من دوست داشتم صداي راوي از اين كتاب شنيده شود نه صداي من.
حسيني جزئيپردازيهاي كتاب دا را حاصل حافظه قوي و دقت نظر راوي در محيط پيرامونش عنوان كرد و گفت: البته آشنايي نسبي من با جغرافياي خرمشهر و فضاي رواني حاكم بر آنجا هم در اين ريزنگاري ها و ريزپردازيها بيتأثير نبود.