واكنش تند تماشاگران نانت از فيلم ابوالفضل جليلي
تاريخ : چهارشنبه ۱۳ آذر ۱۳۸۷ ساعت ۱۴:۴۲
به گزارش هنرنيوز به نقل از باني فيلم، يكشنبه 30 نوامبر 2008 جشنواره سه قاره طي مراسم با شكوهي در نظر داشت سي امين سالگرد خود را با حضور 4 كارگردان معتبر خود جشنواره بگيرد. عصر همان روز به همراه امير نادري، ابوالفضل جليلي و ساير دوستان راهي «كاخ كنگره» شهر نانت شديم تا در اين مراسم شركت كنيم. قبل از ساعت 6 بعدازظهر، جمعيتي عظيم شامل دعوت شدگان، كارگردانان – حرفه اي هاي سينما – روزنامه نگاران – شهردار شهر و تماشاگران عادي كه بليت خريداري كرده بودند سالن را انباشته بودند.
دبير كل جديد جشنواره، فليپ رياك كه از امسال مسئوليت جشنواره را به عهده دارد، كنار برادران ژالادو كه بنيان گذار آن هستند و سال آخر خود را مي گذرانند اين مراسم را تدارك ديده بودند. به دعوت آلن ژلادو قرار شده بود از چهار كارگردان كه طي 30 سال گذشته موفق به دريافت 2 بالن طلايي «جايزه بزرگ» شده بودند تجليل به عمل آيد. هر كدام قرار بود يك فيلم بيست دقيقه اي به هزينه خود بسازند و به جشنواره هديه دهند تا در اين مراسم پخش شود. امير نادري درخواست كرده بود فيلم خودش، «انتظار» به نمايش درآيد. كپي جديد اين فيلم توسط كانون پرورش فكري از ايران فرستاده شده بود كه نادري از مسئولان آن بسيار تشكر كرد. كارگردان تايواني، هوسياسن (با يك فيلم 5 دقيقه اي آمده بود) و كارگردان چيني، جيازانگ كه با دو فيلم كوتاه و سرانجام ابوالفضل جليلي با يك فيلم بيش از 50 دقيقه اي با نام «همه چيز تقسيم بر دو» كه با ويدئو ساخته شده بود در اين مراسم شركت كردند. «انتظار» نادري همه را ميخكوب كرده بود و ستايش زيادي از فيلم به عمل آمد. تا اينكه نوبت به فيلم جليلي رسيد. من كه در طول 28 سال به اين جشنواره آمده ام تاكنون چنين واكنشي از سوي مردم و مطبوعات و دست اندركاران حرفه اي سينما نسبت به يك فيلم نديده بودم. بعد از ده دقيقه اول اعتراض برخي به فيلم شروع شد و سالن را ترك كردند و رفته رفته تعداد كساني كه سالن را با غر زدن و بد و بيراه گفتن ترك مي كردند حيرت آور بود. به طور قطع جليلي در نظر نداشته فيلم به اين بدي بسازد. از سازنده فيلم بسيار خوب «دت يعني دختر»، «گال» «رقص خاك» و... بعيد بود كه فيلمي تا اين حد بچگانه، بي سر و ته و بي فكر بسازد! كافي بود شما مقابل درب خروجي سالن ايستاده باشيد و حرف هايي كه تماشاگران كه از سالن با عصبانيت فرار مي كردند را بشنويد. آيا جليلي خود واقف نبوده كه اين فيلم باعث آبروريزي او و سينماي ايران مي شود؟
اميد روحاني كه برافروخته از سالن سينما بيرون آمده بود، حاضر به حرف زدن نبود. منتقد لوموند مي گويد شايد بد نباشد اين فيلم را در مدرسه هاي سينمايي نشان دهند تا دانش آموزان به راه ديگري جز فيلمسازي بروند. فيلمي اينقدر بي سر و ته و بي فكر، با مونتاژي وحشتناك، فوق العاده آماتوري... در بيرون وقتي با نادري صحبت مي كنم مي گويد مجگر مدير فستيوال قبلاً اين فيلم را نديده بود؟
وقتي در موقع شام با يكي از مسئولان جشنواره صحبت مي كنيم مي گويد سال ها طول خواهد كشيد كه جليلي اعتبار از دست رفته را دوباره به دست آورد.
جشنواره 3 قاره كه همواره خاطره بسيار خوشي از سينماي ايران داشت، اين بار تماشاگرانش را سخت عصباني كرده بود.
خانم دانيل كه بيش از 25 سال است اين جشنواره را به عنوان تماشاگر دنبال مي كند و با سينماي ايران را عاشقانه دوست دارد، سئوال مي كرد : آيا واقعاً سينماي شما به انتها رسيده است؟! و من گفتم : نه. مشت نمونه خروار نيست... اين مسئله گذراست و جليلي هم فيلم هاي خوبي در آينده خواهد ساخت.