جواد شمقدری مشاور رئیسجمهور در امور هنری و در چهار سال گذشته نزدیکترین شخص به دکتر احمدینژاد از میان اهالی هنر بوده است.او به پرسشهای یک نشریهی دانشجویی دانشگاههای استان تهران دربارهی گفتمان فرهنگی دکتر احمدینژاد، کارنامهی دستگاههای فرهنگی در دولت نهم و نگاه هنری میرحسین موسوی پاسخهای موجز و صریحی داده است که عیناً تقدیم میشود :
س 1- با توجه به اینکه شما در دوره قبل سازنده فیلم انتخاباتی آقای دکتر احمدینژاد بودید، نظر شما راجع به وارد شدن هنرمندان و به طور خاص سینماگران ( چهرههایی مثل جنابعالی، آقایان تبریزی، مجیدی، مرحوم ملاقلیپور و ... ) در زمینه ساخت فیلمهای انتخاباتی با توجه به رسالت هنری هنرمند، چیست؟ و علت اینکه شما آقای احمدینژاد را انتخاب کردید چه بوده است ؟
- ج 1- این بر اساس یک نیاز زمانه شکل گرفته که متکی به شیوههای جدید و به کارگیری زبان هنر در معرفی کاندیداهاست.
ویژگیهای خاص آقای دکتر احمدینژاد علت اصلی بود و مهمترین ویژگی همان باور و یقینی است که ایشان به راه انقلاب اسلامی و گفتمانهای متأثر از آن دارد. و خود ایشان بهترین گواه و مصداق رفتاری و شخصیتی و فکری از این گفتمان است.
س2- با توجه به دیدگاه فرهنگی شما، لطفاً گفتمانهای فرهنگی امام (ره) و انقلاب را برای دانشجویان خواننده تبیین فرمایید؟
ج2- این گفتمان یک ستون اصلی دارد و عناصری که در خدمت آن قرار میگیرد ستون اصلی این گفتمان صداقت است و ویژگیهای دیگر عبارتند از : عزت نفس، فداکاری ( ایثار )، قناعت، ایمان به خدا و حسن ظن به وعدههای الهی، شجاعت و شهامت در راه مبارزه، پرهیز از بزدلی و سستی در مقابل دشمن، پایداری و مقاومت و استمرار در راه رسیدن به هدف، آرمانخواهی، عدالت محوری و خدمتگذاری، مهرورزی به انسانها و عشق ورزیدن به همه هستی و موجودات.
س 3- گفتمان اصولگرایی در زمینه فرهنگ و هنر را بفرمایید ؟
ج 3- خودباوری، امید به آینده، خوشبینی، نشاط و شور در زندگی، آرامش و پرهیز از اضطراب و افسردگی، لحظه لحظههای زندگی را قدر شناختن، نماندن در گذشته و نداشتن حسن نوستالژیک مرگبار بلکه نگاه به تاریخ و گذشته به عنوان عبرت و تجربه برای راه آینده، خودداری از آرزوها و امیال طولانی ( پرهیز از پرواز خیال به رویاها و اوهام بیمبنا ) توجه به پاکی و سلامت نفس و روان آدمی، اسطورهپردازی در پرتو فرهنگ دینی و نگاه رحمانی، اصالت ندادن به شیطان و نیروهای شر و خیر را منشأ تحولات و رفتارها و وقایع نشان دادن، جزء نگری در رفتار و کلاننگری در مقصد و هدف.
س 4- به نظر شما این گفتمانها با گذشت سیسال از انقلاب تا چه حد محقق شده است؟ و این ضعفهایی که در حال حاضر مشاهده میکنیم از کجا ناشی میشود؟
ج 4- ما در تبیین نظری و آکادمیک آن هنوز کار جدی صورت ندادهایم و طبیعی است در صحنه عمل و اجرا شاهد یک روند و متکی بر یک استراتژی دقیق و همهجانبه نباشیم. در طول سیسال گذشته، نقاط روشنی در این مسیر تاریک روشن شده است اما هنوز خطی ترسیم نشده است برای همین شاهد تجربههای متفاوت و بعضاً متضاد حتی در کارنامه یک هنرمند هستیم.
س 5- شاخصههای فرهنگ، سینما و رسانه اسلامی را برای ما بفرمایید؟ و نظر شما راجع به روند سینمای کشور در این سالها چیست؟
ج5- فرهنگ و سینما و رسانه که بخشی از عناصر فرهنگساز هستند به طور مستقل نمیتوانند هدف و مقصدی آرمانی و متکی بر ارزشهای انسانی و به خصوص گفتمان انقلاب اسلامی ترسیم کنند وفرهنگ و هنر باید زیر چتری از اندیشه و نگاه جهان شمول قرار بگیرند. غریبها با فلسفه و با کمک فیلسوفان بزرگ خود این چتر را بر سر فرهنگ و هنر غربی گسترانیدهاند. اگر چه سوراخهای این چتر جامعهی غربی را دچار چالشهای روحی و هویتی کرده است. اما حداقل این خاصیت را داشته است که همسوئی و یکدستی در کارها ایجاد کرده است و انسان غربی تکرار و تکثر خود را در همه شقوق جامعهی غربی میبیند و کمتر گرفتار پارادوکسها و ناهنجاریها از نوعی که در جوامع ما بروز میکند میشود. پارادوکس اصلی و بزرگ جامعهی غربی در حدی است که فقط اندیشمندان را نگران میکند و نخبگان را به هراس میاندازد اما مردم عادی کمتر گرفتار این تضادها میشوند به خصوص که سطحی از عدالت اجتماعی، شرایط را به سمتی برده که فارغ از دغدغههای انسان به مفهوم واقعی انسان متعهد ودردمند زندگی میکنند شاید بشود گفت به نوعی به یک زندگی فراتر از حیوان و پایینتر از شأن انسان ( به عنوان اشرف مخلوقات ) خو گرفتهاند. البته همانطور که اشاره کردم کمترین خودآگاهی و حقیقتجویی، این دنیای کاغذی را برای آنان آشکار خواهد ساخت که چالش اصلی انسان غربی در آینده خواهد بود.
اما در جامعه اسلامی و کشور ما فرهنگ و هنر باید زیر چتر دین قرار بگیرد و هویت و معنای خود را بجوید. بخشی از جریان روشنفکری که بایدها و ارزشهای دینی را برنمیتابد در تحقق این امر مقاومت از خود نشان میدهد و این نقصان بزرگی است که فرهنگ و هنر ما یله و رها شده است و در تندباد اندیشهها و احساس و درک هنرمندان تاب میخورد و در محدودهی ناقص مدیریتی و بعضاً سیاستهای یک بام و دهوا گرفتار شده است، این روند کمتر امیدی را برای توفیق و تاثیرگذاری هدفمند هنر و سینمای کشور باقی گذاشته است.
س 6- راجع به کارنامه فرهنگی و هنری دولت نهم بفرمایید؟ نقاط قوت و ضعف آن را در چه مواردی میبینید؟
ج6- در حوزه عمومی و فضای کل کشور، تغییرات بسیار شگرف و قابل توجه است که مهمترین آن در اراده ملت بزرگ ایران بر تحقق حق هستهای خود تجلی یافت. یعنی روندی که میرفت ملت ایران را همچون برهههایی از تاریخ این سرزمین ملتی بزدل، رفاهجو، لذتطلب، گرفتار در منیتها و خودخواهی و ... نشان دهد، امروز ملتی آگاه، مقاوم دارای روحیه حقجوئی و تقابل با ظالم و کمالطلب و ایثارگر شده است. گفتمان انقلاب اسلامی مطالبه اصلی آحاد ملت ایران شده است. در حالیکه قبل از دولت نهم، تصورات و سفارشات فرهنگ سازان گفتمان غالب آن ایام سمت و سوی دیگری داشت و به دنبال سازش با غرب و پذیرفتن همه شروط و بایدها و نبایدهای آنان بود تا جائیکه حتی استقلال مذموم شمرده شد، دینباوری و پایداری بر ارزشهای راه امام و انقلاب اسلامی تحجًر و عقبماندگی تلقی شد. اما در حوزههای تخصصی و هنری، تحولات فرهنگی سمت و سوی روشن و هدفمند با مبانی و گفتمان انقلاب اسلامی آرایش مطلوب نیافت، کارهای خوبی شد و آثار هنری و سینمایی قابل قبولی تولید گردید. و در مقابل از بعضی تولیدات و آثار مخرًب کمتر خبری هست اما همه این تحولات در یک چارچوب و در بستر یک استراتژی روشن متکی بر ارزشها و گفتمان انقلاب اسلامی قوام نیافت و تبیین نگردید.
البته به جز مدیران و برنامهریزان، جامعه هنری نیز در این عدم ساماندهی مقصر هستند. شاید بعضیها نگران بودند گرفتار نگاههای افراطی و به تعبیر آنان عقبماندگی فرهنگی شویم اما واقعیت این است که این یک قضاوت عجولانه و متکی بر فضای تبلیغاتی و تخریبهای قبل از انتخابات بود. که در حوزه فرهنگ این فضای تخریبی استمرار یافت و به نوعی صحنه هنر در مقابل هر تغییری از خود به سختی واکنش نشان میداد که بعضی مسئولان فرهنگی ترجیح دادند راه عافیتطلبی را پیشه کنند و کمتر خطر کنند و امور را به حال خود رها سازند که البته این شیوه با نگاه آقای احمدینژاد فاصله داشت.
س 7- به نظر شما دیدگاه و کارنامه فرهنگی آقای میرحسین موسوی چگونه است؟ با توجه به اینکه ایشان در مقطعی از زمان در مدیریت کلان کشور حضور داشتهاند؟
ج 7- شاید تابلوهای نقاشی ایشان بهترین گواه و مناسبترین زبان گویا برای پاسخ به این سوال باشد. پیشنهاد میکنم در کنار فعالیتها و همایشهای تبلیغاتی و جلسات سخنرانی نمایشگاهی هم از آثار هنری ایشان عرضه گردد.
اما به دو نمونه در زمان جنگ اشاره میکنم. در جشنوارهها و نمایشگاههای هنری و سینمایی سعی می شد سمت و سوی داوریها و گزینش آثار برتر و کلاً سیاستگذاری به سمتی برود که مبادا از گفتمان انقلاب اسلامی و ارزشها در آنها نشانهایی باشد. ترجیح داده میشد اصطلاحاً آثار خنثی و بیتفاوت به روند حرکت انقلابی کشور و مردم، به عنوان آثار برتر برگزیده شوند و تولیدکنندگان این آثار به عنوان هنرمندان شاخص و برگزیده معرفی شوند در واقع سیاست هنری و فرهنگی در راستای بیتعهدی ترسیم میشد. مثلاً در جشنواره فیلم فجر در اوج سالهای جنگ تک فیلمهای جنگی هم که ساخته میشد در داوری و قضاوت کنار گذاشته میشدند و اگر جو و مطالبه عمومی با این اقدام مخالفت میکرد در حاشیه داوری با خلق عناوین موضوعی، بعضاً جوایزی میدادند و معنای این کار و پیام این اقدام این بود که این آثار دارای ارزشهای هنری و خلاقانه نیستند اما به دلیل جو عمومی جامعه حالا توجهای به آنها شده است.
در جشنواره سال 63 فیلم « دوله تو » با موضوع تلاش و مقاومت مهندسان جهادسازندگی و اقدامات غیر انسانی گروهکهای ضد انقلاب کنار گذاشته میشود و فیلم مترسک با موضوع « زن بابا » مورد توجه قرار میگیرد. یا مثلاً در سال 65 یعنی اوج سالهای جنگ در میان 32 فیلم سینمایی تولیده شده هیچ ردی از دفاع مقدس را شاهد نیستیم. وضعیت امروز سینما و هنر کشور هر سرنوشتی که دارد و هر نظری که به آن داریم که ممکن است اختلاف نظرهای جدی داشته باشیم اما در یک موضوع وحدت نظر است که محصول هنر و سینمای امروز ما حاصل بذرهایی است که در دوران هشتساله مدیریت ایشان کاشته شد و با تزریق بودجههای دولتی آن هم دلارهای هفت تومانی و در نهایت مثلاً سیصد تومانی رشد پیدا کرد و امروز اگر اقتصاد هنر و سینمای کشور نزدیک به صد در صد متکی بر بودجههای دولتی است حاصل آن نگاه و آن دوران و برنامهریزیهای آن ایام بود.