رضا نجفي در يازدهمين جلسه از سلسله نشستهاي «در جست و جوي خاطره آفتاب» كه به نقد و بررسي رمان «فال خون» اختصاص داشت؛ با ذکر کلیاتی در مورد تقسیم بندی ادبیات جنگ،ادبیات ضدجنگ،ادبیات پایداری و ادبیات دفاع مقدس، درباره تعریف ادبیات جنگ گفت:اصولا هر اثری که یکی از مضامین آن حتی فرعی به جنگ و حتی تبعات بعد از پایان جنگ بپردازد را ادبیات پایداری می نامند.
وی ادامه داد: مهم کیفیت نوع نگاه است. کافی است یکی از مضامین اصلی و یا فرعی به جنگ مربوط باشد.مسئله دوم تفاوت ادبیات جنگ و ادبیات ضد جنگ است.اگر یک اثری نگاه منفی به جنگ و تبعات آن داشته باشد ادبیات ضد جنگ شمرده می شود.
نجفی با رد این تقسیم بندی ادبیات جنگ و ادبیات ضد جنگ افزود:من این تقسیم بندی را قبول ندارم وقتی گفته می شود ادبیات ضد جنگ بازهم در آن جنگ وجود دارد.هیچ کس نیست که ستایش گر جنگ باشد و هیچ اثری به معنای واقعی ستایش گر جنگ نیست و همه با نگاه انتقادی به پدیده جنگ نگاه می کنند.
وی با بیان اینکه باید تقسیم بندی کشورها را براساس موقعیت آنها در جنگ بدست آورد، افزود:هر کشوری یک موقعیتی در جنگ دارد؛ مثلا برخی کشور ها مثل آلمان در جنگ دوم جهانی هم متجاوز بود و هم مغلوب که می توان ادبیات این کشور را ضد جنگ نامید.برخی کشورها مثل فرانسه که مورد تجاوز و اشغال واقع شدند دارای ادبیات پایداری می شوند و رو سیه صاحب ادبیات وطنی می شوند که در جنگ پیروز شدند. می توان این تقسیم بندی را گسترش داد مثلا ادبیات اسارت ،ادبیات جبهه و غیره.
این منتقد ادامه داد:اما نکته مهم در این تقسیم بندی ها این است که تمام این موارد در ذیل ادبیات جنگ قرار دارد و حتی ادبیات ضد جنگ را هم می توان در این مجموعه ذیل ادبیات جنگ آورد.پس به طور عام ما ادبیات جنگ داریم.
نجفی با بیان اینکه در مورد جنگ تحمیلی اصطلاحی که برای ادبیات این دوران به کار می بند دو تا است،افزود: دو اصطلاحی که برای ادبیات جنگ تحمیلی معمولا به کار می رود یکی ادبیات دفاع مقدس و دیگری ادبیات پایداری است که به شخصه ادبیات پایداری را ترجیح می دهم.
وی ادامه داد: وقتی گفته می شود ادبیات دفاع مقدس مشکلی که پیش می آید،این است که پسوند مقدس معلوم نیست به کدام یک برمی گردد دفاع یا ادبیات و یا هردو. این مسئله باعث خلط مبحث می شود و آن اینکه گمان می رود که ادبیات هم مقدس است و بنابراین نقد پذیرنیست و چیز مطلوبی نیست. به این ترتیب برای ادبیات دفاع مقدس قداستی ایجاد می شود که جلوی نقد را می گیرد و خود این مسئله نقض غرض است و ظلمی است به پایداری ،ایثار و فداکاری که اتفاقا باید به صورت دقیق نقد شوند.
نجفی ادامه داد:برای پرهیز از این خلط مبحث من ادبیات پایداری را می پسندم چون وقتی از پایداری صحبت می شود خود به خود قداست هم در این واژه نهفته است و هر نوع پایداری در واقع دارای مشروعیت است.
این نویسنده در ادامه با بیان اینکه کتاب «فال خون» جز معدود آثار موفق در حوزه ادبیات پایداری است که اتفاقا به زبان انگلیسی ترجمه شده گفت:به شخصه از بین 10 ،15 اثری که در زمینه جنگ تحمیلی می پسندم «فال خون» هم جز این کتاب ها است.«فال خون» جز دو سه کتاب در این حوزه است که به زبان انگلیسی هم ترجمه شده است.
نجفی در ادامه با بیان خلاصه ای از داستان گفت :از ویژگی های مثبت این رمان این است که تا اواسط داستان خواننده حتی نمی داند که داستان در مورد نیروهای خودی است یا غیر خودی و دشمن.این رمان از بسیاری از آسیبهای رمان ها که در مورد دفاع مقدس نوشته شده اند به دور است.
وی ادامه داد:مشکل اساسی ادبیات پایداری در ایران این بود که این ادبیات وقتی به وجود آمد که هنوز جنگ ادامه داشت و برای همین نویسندگان برای این که نوع نگاه منفی و پرداخت های تلخ از جنگ، در روحیه سربازان و مردم اثر بدی نداشته باشد به ادبیات شعاری و کلیشه ای رو آوردند و عملا ادبیات دفاع مقدس به ادبیات تبلیغی تبدیل شد.
نجفی افزود: نویسندگان اوایل دوران جنگ به ادبیات جنگ پایانی خوش می دادند ،چیزی که در عالم واقع چندان پذیرفته نیست و متاسفانه این مسئله حتی با پایان جنگ هنوز هم در کتاب ها دیده می شود. اما «فال خون» از این آسیب مبرا است و نویسنده با زیرکی خود توانسته با پرداختن به جبهه غیر خودی این داستان را واقعی روایت کند و حتی پایان این داستان تلخ است و به مرگ و نابودی منتهی می شود.
وی با بیان اینکه در داستانهای ایرانی مضامین براساس شخصیت داستان شکل می گیرد و نه کنش افزود: در داستانهای ایرانی این شخصیت است که به ساختار و مضمون شکل می دهد در حالیکه این کنش است که باید به ساختار شکل دهد. در این رمان خوانننده تا میانه داستان نمی داند با کدام طرف رو به رو ست.این باعث می شود که پیش بینی و پیش فرضهای خواننده به چالش کشیده می شود. غافلگیری خواننده در میانه داستان رخ می دهد و این از نکات تکنیکی خوب داستان است و آن وقتی است که خواننده تازه در میانه داستان شخصیتها را تشخیص می دهد و کل پیش فرضها و پیش بینی هایش بهم می ریزد.
نجفی ادامه داد : در کل این داستان دو شخصیت وجود ندارد و چون شخصیت ایرانی در این داستان وجود ندارد نویسنده از شعارزدگی به دور است و همچنین از ویژگی های دیگر رمان روان بودن آن است.
وی با بیان اینکه این رمان فرا جهانی است، افزود:از ویژگی های دیگر این رمان این است که ذهنیت آدمها،فضای داستان،نوع شخصیت ها و مکان مشخص نیست و در واقع فراجهانی است.چون در این داستان ملیت، نام اشخاص،مکان وجود ندارد تنها دو بار از منطقه هور اسم برده شده که مهم نیست.نویسنده «فال خون» تعمدا از تشخص بخشی پرهیز کرده و خواسته سرباز ها و افراد فرا ملی باشند و خواسته تراژدی جنگ مطرح باشد نه مشخصا جنگ ایران و عراق.این مسئله از دید من حسن این کتاب است و برای همین ترجمه شده چون از چارچوب ها خطه های فرا ملی فراتر رفته است.البته این موضوع می تواند از نظر منتقدی که نوع نگاه بومی دارد نقطه ضعف محسوب می شود.
نجفی ادامه داد: اصولا ادبیات تا حدودی ارزشش به بازگویی غیر مستقیم داستان است.اگر نویسنده به نوعی کار کند که خواننده خودش داستان را کشف کند ارزش کار بالا می رود.نویسنده «فال خون» در این زمینه موفق بود و توانسته با اطلاعات غیر مستقیمی که به خواننده داده، اجازه دهد تا داستان توسط خواننده کشف شود.
وی با بیان اینکه اصولا پایان داستان به دو صورت تراژیک و خوش فرجام مطرح است افزود: اصولا جنگ و ادبیات پایداری به دلیل این که جنگ ویرانگر و تلخ است نمی تواند پایا ن خوش داشته باشد و این نکته در «فال خون» به خوبی رعایت شده است. چرا که این داستان پایانی تراژیک دارد.چیزی که در خیلی از کتاب های دیگر رعایت نشده و خیلی از کتاب های نویسندگان ما به دلیل ترس از اثرات مخرب کتاب در اذعان مردم از پایان تراژیک پرهیز می کردندو پایان داستان را به شکلی خوش فرجام روایت می کردند.
نجفی ادامه داد:آثاری که تراژیک هستند دارای وجه روانشناختی هستند و موجب می شوند روح ما پالایش یابد و متاثر شویم برای همین جدی گرفته می شوند در حالیکه ادبیات خوش فرجام بیشتر سرگرم کننده هستند و به همین دلیل خیلی جدی گرفته نمی شوند.نویسنده «فال خون» با زیرکی خود توانسته بدون متهم شدن پایان تراژِیکی را برای داستان خود رقم بزند.
این نویسنده در ادامه درباره ضعفهای این رمان گفت :اگر با یک نگاه کمیت گرایانه به این رمان نگاه کنیم نمی توان «فال خون» را یک رمان دانست چون در دنیا معمول است که رمان باید بالای 100 صفحه داشته باشد در حالیکه این کتاب تنها 61 صفحه است.می توان گفت فال خون بالقوه ظرفیت رمان شدن را داشت اگر نویسنده از زوایای مختلف داستان را بسط می داد. مثلا در این داستان شخصیت پردازی به خوبی انجام نشده و شخصیت ستوان برای نمونه خوب بسط داده نشده است و رازهای ستوان بر خواننده پنهان مانده است.
نجفی ادامه داد :از نکات ضعف دیگر داستان موارد باورپذیر آن است. مثلا درگیر شدن ستوان و ستوانیار خیلی بی مقدمه است و باور آن برای خواننده سخت است.نویسنده باید یک سری اطلاعات اضافه به خواننده می داد.
وی ادامه داد:همچنین نام اثر نباید لو دهنده داستان باشد اما انتخاب نام «فال خون» تا حدودی می تواند داستان را برای خواننده لو دهد که در پایان حادثه غم انگیزی اتفاق خواهد افتاد.به نظر من این کتاب را می توان یک داستان بلند دانست.
نجفی با بیان این نکته که این اثر قابلیت نمایش نامه و حتی فیلم شدن را داشت،افزود:همانطور که از ویژگی های نمایش نامه وحدت زمان،مکان،کنش و وحدت شخصیت است،فال خون چون در زمان محدودی رخ داده و تنها دو شخصیت دارد و همچنین در یک مکان محدود رخ داده می توان این را به صورت نمایش نامه نوشت.