بيژن بيرنگ در گفت و گو با فيلمنگار گفت: امروز كار در سينما و اساساً مقولۀ سينما برايم غريب است، امروز به شدت با مقولۀ سينماي مستقل دچار چالش شده ام. سينمايي كه در داخل كشومان وجود دارد آثاري هستند كه در همينجا زندگي مي كنند و مي ميرند.
وي افزود: سينماي مستقل در همه جاي دنيا حتي در اروپا هم در برابر صنعت سينماي آمريكا دچار ورشكستگي است. زيرا آمريكا سينما را براي همه جاي دنيا توليد مي كند. 85 درصد سينماي فرانسه در اختيار سينماي استوديويي هاليوود است و چيزي حدود 15 درصد براي سينماي مستقل اروپا و فرانسه باقي مي ماند.
بيژن بيرنگ با اشاره به اينكه سينماي امروز دنيا و آمريكا به سمت نوعي سينماي مثبت انديش حركت كرده است گفت: ما هم در فيلم هايمان مي توانيم مثبت انديش باشيم، عاشقانه فكر كنيم و حرفهايي را بزنيم كه در همه نقاط دنيا مخاطب و خريدار داشته باشد.
بيژن بيرنگ گفت: طي سفري كه چندي پيش به يك كشور خارجي داشتم، موفق شدم چند فيلم سينمايي خوب خارجي را ببينم؛ فيلم هايي مانند هانوك، WANTED (تحت تعقيب) و فيلم گت اسمارت. به نظر من همه اين آثار فيلم هاي جذابي بودند.
چيزي كه برايم در اين سفر جالب به نظر مي رسيد، اين نكته بود كه تا چه حد سينما در خارج از ايران و به خصوص آمريكا به سمت نوعي سينماي مثبت انديش حركت كرده است و كارهايشان سرشار از پيام هاي خوب و حس هاي انساني، عارفانه و عاشقانه شده است. اگر چه اين فيلم ها در طبقه بندي فيلم هاي اكشن و جوان پسند قرار دارند، اما تأثيرگذار هستند.
وي افزود: داستان فيلم هانوك در مورد يك مرد سياه پوست است كه سوپرمن قصه هم به حساب مي آيد. ولي او سوپرمني خسته است كه عمر طولاني داشته و بي حوصله و دائم الخمر شده است. اگر اتفاقي براي مردم رخ مي دهد، آنها را نجات مي دهد، ولي در نهايت اين سوپرمن دوست داشتني نيست. او سعي مي كند دوست داشتني باشد و به همين دليل در مواقعي به فداكاري هاي عاشقانه اي دست مي زند و جان خودش را در معرض خطر قرار مي دهد تا كسي را كه در گذشته همسرش بوده نجات دهد.
وي گفت: هنگام بازگشت هم حس پنهان را ديدم. فيلمي كه به اعتقاد من اساساً مشخص نبود كه چه حرفي براي گفتن داشت. هنگام تماشاي اين فيلم مخاطب حس مي كند كه اصول فيلمنامه نويسي در آن رعايت نشده است. البته زماني كه با آقاي فرهودي در اين باره صحبت كردم، ايشان معتقد بودند كه متن اوليه و سناريو به گونه ديگري بوده است، ولي در برگردان به فيلم اين تغييرات صورت گرفته است.
بيژن بيرنگ تأكيد كرد: با اين نگرش حس مي شود سينماي ما هنوز از الفباي شخصيت شناسي و اصول ابتدايي ايجاد نگاه دراماتيك در فيلم و فيلمنامه دور است.
وي گفت : در زمان حاضر چندان در شرايط خوبي براي كار كردن نيستم. شايد اسم آن را بتوان يأس فلسفي و يا گذر از دوران ميانسالي گذاشت. اين كه شخصي پس از گذشتن از مراحل مختلف زندگي مي ايستد و به راهي كه طي كرده مي نگرد و از خودش مي پرسد كه قرار است بقيه عمر را چگونه سپري كند؟
وي افزود: در طول اين سال ها ساخت برنامه هاي تاك شو را دوست داشتم و اگر قرار باشد كاري را ادامه دهم، بي شك سراغ آن خواهم رفت. زيرا احساس مي كنم آن كارها، نمايش نبودند. بلكه به نوعي حرف زدن با مردم به حساب مي آمدند. امروز كار در سينما و اساساً مقوله سينما برايم غريب است. امروز به شدت با مقوله سينماي مستقل دچار چالش شده ام. سينمايي كه در داخل كشورمان وجود دارد، آثاري هستند كه در همين جا زندگي مي كنند و مي ميرند. البته در موارد نادري چند فيلم در سينماي خارجي و جشنواره ها هم اكران مي شود، اما هيچ گاه حرفي براي بيان آن در همه جاي دنيا داراي فكرها و ايده هاي مشابه هستند. اما حس مي كنم آن چه اين دايره را محدود مي كند، حصار مرزها و كشورهاست كه برخي نتوانسته اند پايشان را به شكل حرفه اي از آن بيرون بگذارند. به زعم من اين كه كسي براي كشور خودش كار كند، ارزشمند است، اما كافي نيست.
وي افزود: ما هم در فيلم هايمان مي توانيم مثبت انديش باشيم عاشقانه فكر كنيم و حرف هايي را بزنيم كه در همه نقاط دنيا مخاطب و خريدار داشته باشد. اما به خاطر امكانات محدود و شرايط پيچيده مان نتوانسته ايم پايمان را از اين حيطه بيرون بگذاريم. بايد آروزي همه ما اين باشد كه در هر زمينه اي كاري انجام دهيم و حصارهايمان را بشكنيم.
بيرنگ گفت: سينماي مستقل در همه جاي دنيا حتي در اروپا هم در برابر صنعت سينماي آمريكا دچار ورشكستگي است. زيرا آمريكا سينما را براي همه جاي دنيا توليد مي كند. 85 درصد سينماي فرانسه در اختيار سينماي استوديويي هاليوود است و چيزي حدود 15 درصد براي سينماي مستقل اروپا و فرانسه باقي مي ماند. امروز فيلم هاي بزرگ را كشورهاي مختلف به شكل مشترك مي سازند. پس ما هم مي توانيم اين گونه عمل كنيم و فيلم بسازيم. امروز توليد بين المللي فيلم در همه جاي دنيا جايگاه و وجهه پيدا كرده. نتيجه اين حركت آن مي شود كه فيلم در همه جاي دنيا به نمايش در مي آيد و افتخار و پول و سرمايه را براي كشورها به همراه مي آورد.
بيژن بيرنگ در خاتمه متذكر شد: متأسفانه ما همان طور كه به توريسم و جنبه هاي اقتصادي كشورمان بي تفاوت بوديم، به اقتصاد سينما هم توجه نكرده ايم. ما قادر هستيم تا افكار و اعتقاداتمان را به دنيا بشناسانيم و تماشاگر جهاني داشته باشيم. فيلمي مانند پرسپوليس در 500 سينماي كشور تركيه نمايش عمومي داشت. اين آمار يعني بازار و بيننده. ولي فيلم هاي شاخص ما در دنيا در يك يا دو سينما به نمايش در مي آيند. در اين مدت به اين موارد فكر كرده ام، ولي وقتي تمام باورهايم به هم مي ريزد، ديگر كار كردن برايم مشكل مي شود.