روايت ناهید طباطبایی از تفاوت و اشتراك در زندگيهاي امروزي
جاي خالي صداقت زندگي در برخي آثار هنري
8 فروردين 1389 ساعت 14:04
"چهل سالگی" فیلمی از علیرضا رئیسیان است که در نوروز89 در سینماهای کشور اکران میشود. چهل سالگی جزء معدود آثار سینمایی ما است که از یک داستان ایرانی اقتباس شدهاند. داستان این کار از ناهید طباطبایی است. از تجربههای موفق سینمای اقتباسی ایران میتوان به درخت گلابی و لیلاي "مهرجویی" اشاره کرد که اتفاقا آن داستانها هم از آن نویسندگان زن است و به همین خاطر باید گفت که نویسندگان زن، در این زمینه گوی سبقت را از عناصر ذکور ادبیات ایران ربودهاند که کم شعفبرانگیز نیست. البته طباطبایی؛ سناریویی هم بر اساس رمان جامهدران برای حمیدرضا قطبی نوشته است که درفعلا درگیرودار کسب مجوز است.
* فکر میکنم این نخستین بار است که داستانی از شما اقتباس سینمایی میشود. باوجود تمام تفاوتهای این دو فضا – خلوت و تنهایی ادبیات و کار جمعی در ادبیات- تجربه نخست چگونه بود؟
ــ من پیش از این هم چند باری این راه را تا نیمه رفته بودم اما به نتیجه نرسیده بود. شاید یکی از دلایلش هم، همین تفاوت دنیای سینما با ادبیات بود. به این معنا که فضای خلاقیت فردی ادبیات با خلاقیت گروهی در تضاد است. به همین خاطر هم هنگامی که آقای رئیسیان این داستان را از من گرفت، تصمیم گرفتم اصلا دخالت نکنم. البته چند سال پیش هم من؛ سناریویی براساس "چهل سالگی" نوشته بودم که قرار بود آقای "محمدعلی نجفی" آن را کارگردانی کند. که این نسخه را هم دراختیار آقای رئیسیان قرار دادم. منتها تصمیم گرفتم خودم را از این کار جدا کنم تا کارگردان تفسیر خودش را از متن داشته باشد.
* چرا با نجفی به نتیجه نرسیدید؟
ــ او از ماجرا تحلیلی سیاسی داشت که من موافقش نبودم و به نتیجه هم نرسیدیم. این بار کارگردان سناریوی خودش را از "چهل سالگی" ساخت و نتیجه کار یک "چهل سالگی" بود، اما "چهل سالگی" من نبود. بعدها متوجه شدم که کارگردانهای دیگری هم بودهاند که می خواستند براساس این کتاب کار کنند؛ منتها شاید فکر میکردند که برای گرفتن مجوز اکران فیلم با مشکل مواجه میشوند.
* فکر میکنید چرا از بین تمام رمانها و داستانهای شما، این کار با این اقبال مواجه شد؟
ــ شاید به خاطر مسئلهای که در آن مطرح شده باشد که یک مسئله مردمشمول است و یک دوره از زندگی را کامل توضیح میدهد و ازسوی دیگر، شاید به خاطر تصویری بودنش باشد. بهطور کلی فکر میکنم رمانی که در آن شخصیتپردازی قوی باشد و شخصیتمحور هم باشد، به نحوی که یک نکته روانکاوی در آن برجسته شود، قابلیت اقتباس سینمایی را دارد. رمانهایی به راحتی به اثر سینمایی تبدیل میشوند که بر مبنای شخصیت و جزیینگاری شخصیت ساخته شده باشند.
* به نوعی میتوان گفت که تنه ادبیات روشنفکری ما از صادق هدایت تاکنون، شامل کارهایی میشود که به بحرانها و کابوسهای روحی شخصیتها میپردازد. آن قدرکه زبان هم با فراز و فرودهای روحی شخصیت، به مرز پریشانی میرسد. منتها این کارها کمتر مورد اقتباس سینمایی قرار گرفتهاند.
ــ به نظر من؛ تفاوت در نحوه بیان، خصوصیترین مسائل زندگی یک انسان است. حتی در زندگی یک سرخپوست هم که به لحاظ جغرافیایی و بسياری از مسائل دیگر با ما متفاوت است، نکاتی وجود دارد که برای ما قابل درک است. این لحظات در زندگی همه انسانها مشترک است. عشق، بیماری یا مرگ برای تمام انسانها وجود دارد. به نوعی میتوان گفت که باوجود بنمایههای بشری و فلسفی، کاملا خصوصی هستند. اما برخی از مسائل خصوصی هم هستند که مردمشمول نمیشوند. امکان دارد بعد فلسفی هم داشته باشند. اما از یک نوع خاصی هستند که گاه به مرز رواننژندی هم نزدیک میشوند. بسیاری از آدمها از این فضاها خوششان نمیآید. به عنوان مثال؛ فیلمی از "آلمادوار" دیدم به نام "ماتادور". فیلم خوشساختی هم بود اما من خوشم نیامد. یا بهتر است بگویم که با آن ارتباط برقرار نکردم. به هر حال بعضی مضامین عام هستند و برخی دیگر هم تنها با افراد بسیار خاصی ارتباط برقرار میکنند. کمااینکه امکان دارد بسیاری حتی نتوانند بوف کور را بخوانند.
* هیچ وقت فکر میکردید که لیلا حاتمی این نقش را بازی کند؟
ــ خیلی نزدیک بود. هم ازنظر فیزیک و هم کاراکتر. اما شخصیتهای مرد به ذهن من نزدیک نبودند. آنها بیشتر به سناریوی نوشته شده نزدیک بودند.
* فیلمنامه از داستان متفاوت است؟
ــ تفاوتهای زیادی دارد. شخصیتها حفظ شده اما با دو داستان فرعی دیگر که در ارتباط با داستان اصلی است. شاید به خاطر اینکه بتوانند فیلم را نمایش دهند. باوجود اینکه در داستان هم هیچ مسئله غیراخلاقیای وجود ندارد، بازهم مقداری در آن تغییر دادهاند تا منعطفتر شود.
در ادبیات جهان، به خصوص در آثار آمریکایی – چه در داستان کوتاه و چه در رمان- با آثاری مواجهیم که وجوه دراماتیک برجستهای دارند. اما در ادبیات ایران، هنوز با این نگاه دقیق ساختاری رو به رو نیستیم.
این دقیقا برآیندی از جامعه ما است. پیش از این در دورهای ما با زنان نویسنده مواجه شدیم که شامل سالهای بعداز انقلاب تا 3- 4 سال پیش میشد. اغلب هم در نوشتههایشان در جستو جوی هویت بودند. الان دیگر آن دوره تمام شده است. یعنی دیگر با تعداد زیادی نويسنده مواجه نیستیم. اما در این دوره جدید هم ادبیات ما، با ادبیات سایر نقاط جهان که از ثبات برخوردارند، متفاوت است. برای اینکه جامعه و روشنفکرهای ما هم افکارشان متلاطم است. الان ما بیشتر با داستانهایی مواجهیم که دغدغه فرم و خلاقیت ذهنی دارند و از رئالیسم دور هستند. این فضای گنگ، مخاطب خاص را راضی میکند اما مخاطب عام به طرف آن نمیآید. البته تمام این نگاهها اضافه میشود به ورزیدگیهای تکنیکی که نویسندگان ما به مرور کسب کردهاند. مثل فیلمهای خوشساخت اکشن یا پلیسی که خیلیهاشان از زندگی واقعی دور هستند اما به هر حال جذابیت خودشان را هم دارند. اما این آثار اغلب صداقت زندگی ندارند. اگر از طریق این کارها بخواهی شخصیت راوی را پیدا کنی به شخصیت خاصی میرسی. این را هم درنظر داشته باشید که در این گروه هم اغلب کارهای اول خوب است. چون کار اول حاصل نیاز به نوشتن است. اما در کارهای بعدی، دیگر آن صداقت و اصالت زندگی وجود ندارد. بیشتر نوعی کلک نویسندگی است. اما در همین دوره هم ما با کتاب "آذر" علی خدایی مواجه میشویم که هیچ یک از این کلکها را ندارد و به دل هم مینشیند یا" چهارده سالگی" حسن محمودی. البته شاید آن کارها هم درست باشند. من آنها را نمیپسندم. ولی درهر حال چیزی که واضح است، اینکه ازنظر سبک ادبی وارد دوره جدیدی شدهایم. کارها تکنیکیتر شدهاند، اما به لحاظ مضمون چیزی ندارند. شاید هم این دوره باید بعدها بررسی شود.
* از کارهای بعدیتان بگویید؟
ــ مجموعه داستان "من رکسانا نیستم اگر000" را انتشارات چشمه به زودی منتشر میکند. چاپ دوم "حضور آب مینا" و "بانو و جوانی و خویش" را هم همین ناشر روانه بازار کتاب میکند. یک سری داستان نوجوان را هم از زبان فرانسه، برای انتشارات پارسه ترجمه میکنم و "راه و رسم دنیا" که سفرنامه سوئیسیهایی ست که 80 سال پیش به ایران آمده بودند، از زبان فرانسه ترجمه کردهام که دراختیار انتشارات شهاب است. علاوه بر اینها درحال نوشتن رمان "پنجاه سالگی" هستم که به نسبت "چهل سالگی" فضایش تیره و تارتر است.
* تعطیلات نوروز را چگونه میگذرانید؟
ــ مسافرت، مهمانی و... تلقین به خود که امسال، سال بهتریست.
گفتگو از: مریم منصوری
کد خبر: 9090
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcj.hehfuqeyysfzu.html