بيانيه فرهنگيان افغانستان مقیم ایران درباره سياست دولت افغانستان در برابر زبان فارسي‌

8 اسفند 1386 ساعت 10:41














به گزارش هنرنيوز، جمعي از نويسندگان و هنرمندان افغاني مقيم ايران در بيانيه‌اي به سياست‌هاي تبعيض‌آميز دولت افغانستان در حذف زبان فارسي از فضاي فرهنگي و اجتماعي افغانستان اعتراض كردند. بنا بر اين گزارش اين بيانيه كه با امضاي موسسه فرهنگي "در دري "، خانه ادبيات افغانستان ، مجمع فرهنگي دانشجويان افغانستان ، كانون تحصيل كردگان افغانستان ، خانه كودك افغانستان و ... منتشر شده است ، به دولت افغانستان و نهادهاي رسمي آن‌، نسبت به خطري كه زبان فارسي افغانستان و فراتر از آن‌، وحدت ملّي كشور را تهديد مي‌كند، هشدار داده و خواستار جلوگيري از ايجاد فضاي بدبيني و ناهمدلي در افغانستان شده ست. متن كامل اين بيانيه كه نسخه‌اي از آن در اختيار هنرنيوز قرار گرفته است، بدين شرح است:

زبان فارسي دري‌، زبان‌ِ دوم جهان اسلام است‌، با دامنة گستردة تاريخي و جغرافيايي‌. اين زبان‌، در روزگاران نه چندان دور، از نواحي چين تا آسياي صغير و از شبه قارة هند تا ماوراءالنهر كاربرده داشته و آثار علمي و ادبي گران-باري در آن پديد آمده است كه شماري از آن اعتبار جهاني دارد. در اين ميان‌، نقش افغانستان و مردم آن در رشد و گسترش اين زبان‌، قابل توجه و گاه تعيين‌كننده بوده است‌. اين كشور در چندين دورة تاريخي‌، مهم‌ترين كانون زبان فارسي دري به شمار مي‌آمده است‌.
بسياري از اقوام غيرفارسي‌زبان‌، به سبب آميزش با مردم اين سامان‌، زبان فارسي را آموخته و در مواردي، خدمات شايسته‌اي بدان كرده‌اند. به طور ويژه بايد به بعضي زمامداران و ادیبان پشتون‌تبار كشور اشاره كرد، همچون تيمورشاه دراني‌، مهردل‌خان مشرقي‌، عايشه دراني‌، محمود طرزي‌، عبدالحي حبيبي و عبدالله افغاني‌نويس‌. با این حال، دريغ كه از نزدیک به نيم قرن پيش‌، به سبب عواملي كه بر كسي پوشيده نيست‌، از سوي گروهي از اهالي سياست و فرهنگ مملكت‌، تلاش¬هايي براي تضعيف زبان فارسي دري صورت گرفته است‌. اين تلاش¬ها در دورة تاريخي حاضر نيز ادامه دارد، زماني كه مردم افغانستان به همدلي و همراهي بيشتر نياز دارند.
1. يك تلاش اين گروه‌، تفكيك دو نام اين زبان‌، يعني «فارسي‌» و «دري‌» از همديگر است‌، تا هم ميان يكصد ميليون گويندة اين زبان در جهان امروز فاصله بيندازند و هم بدين بهانه كه بعضي واژگان‌، فارسي و برخي دري اند، دست فارسي‌زبانان افغانستان را از بخشي از ذخاير اين زبان‌، كوتاه سازند. اين در حالي است كه همه متون معتبر علمي و ادبي‌، بر يگانگي اين زبان گواهي مي‌دهد و حتي بسياري از مردم افغانستان‌، هم‌اكنون كلمة «فارسي‌» را به كار مي‌برند. بگذريم از اين كه به استناد شواهد و اسناد تاريخي‌، اين زبان تا نيم قرن پيش‌، در افغانستان نيز «فارسي» ناميده مي‌شده ‌است‌.
2. دستاويز ديگر، مفهومي به نام «زبان ملّي‌» است و اين باور نادرست كه زبان ملّي بايد آميزه‌اي از زبان¬هاي رايج در كشور باشد. اينان بدين بهانه كه بايد امور اداري مملكت مختل نشود، واژگان غيرفارسي را بر فارسي‌زبانان افغانستان تحميل مي‌كنند، در حالي كه وقتي در قانون اساسي مملكت‌، وجود دو زبان رسمي پذيرفته شده است‌، هر يك از اين زبان¬ها بايد بتواند نظام اصطلاحات اداري و حقوقي خاص خود را داشته باشد.
3. كوشش ديگر اين گروه‌، مرز كشيدن در ميان هم¬زبانان و بيگانه دانستن آن بخش از واژگان فارسي است كه در ميان فارسي‌زبانان خارج از افغانستان رايج است‌، در حالي كه اين¬ها جزء منابع داخلي زبان فارسي به شمار مي‌آيد. بدين ترتيب‌، مردم افغانستان، ناگزیر از بسيار واژگان و تركيب¬هاي كارآمد، زيبا و بامعني محروم مي‌شوند، فقط به اين دليل كه كساني در جايي ديگر آن¬ها را به كار برده‌اند. حاصل اين سياست‌ آن مي‌شود كه فارسي‌زبانان اين كشور در موارد بسياری براي بهسازي زبان خويش با استفاده از منابع همين زبان‌، دچار محدوديت يا محروميت شوند. اين در حالي است كه قانون اساسي افغانستان وظيفة تلاش براي رشد زبان¬هاي ملّي كشور را بر دوش دولت نهاده است‌. ديگر پي¬آمد نامطلوب اين رويّه‌، كه هم‌اكنون نشانه‌هاي خود را آشكار كرده است‌، ايجاد عصبيت‌، بدبيني و نامهرباني ميان مردمي است كه قرن¬ها برادروار در كنار هم زيسته‌اند.
توبيخ بعضي از دست‌اندركاران راديو و تلويزيون بلخ به اعتبار كاربرد واژگاني همچون «دانشگاه‌»، «دانشكده‌» و «دانشجو»؛ تغيير نام «نگارستان ملّي‌» به «گالري ملّي‌»؛ تغيير لوحه‌هاي بعضي از ادارات دولتي و زدودن كلمات فارسي از آن¬ها؛ تفكيك مكاتب پشتوزبان و فارسي‌زبان از همديگر و امثال اين¬ها كه در ماه¬هاي اخير رخ داده‌، نشانه‌هايي است از اقدام¬هايي كه با چنین دستاويزهایي صورت گرفته و البته در هيچ‌يك از آن¬ها، نظر كارشناسان زبان فارسي و پشتو ملاك عمل دانسته نشده است‌.
ما امضاكنندگان اين بيانيه‌، به دولت افغانستان و نهادهاي رسمي آن‌، نسبت به خطري كه زبان فارسي افغانستان و فراتر از آن‌، وحدت ملّي كشور را تهديد مي‌كند، هشدار مي‌دهيم و تقاضامنديم رويه‌اي را پيش گيرند كه هم زمينة بهسازي و تقويت زبان¬هاي ملّي كشور فراهم شود و هم ميان اهالي زبان¬هاي مختلف‌، بدبيني و ناهمدلي پديد نيايد.
به یقین، زبان فارسي در افغانستان، ريشه‌اي محكم‌تر از آن دارد كه بدين بادها از جاي درآيد و تجربة پنجاه سال اخير هم اين را نشان مي‌دهد. خواستة ما اين است كه نهادهاي دولتي‌، امكانات مادي و معنوي کشور را كه بايد صرف بهسازي زبان¬هاي ملّي شود، مصروف اين چالش بيهوده نسازند و به جاي ضربه ‌زدن بر پيكرة اين زبان¬ها، به فكر چاره‌جويي آسيب¬هايي باشند كه همه زبان¬هاي رايج در كشور را تهديد مي‌كند.
1- موسسه فرهنگي "در دري "
2- خانه ادبيات افغانستان
3- شوراي نويسندگان مجله هاي " خط سوم " و " فرخار "
4- مجمع فرهنگي دانشجويان افغانستان
5- كانون تحصيل كردگان افغانستان
6- خانه كودك افغانستان
7- شوراي سرپرستي مدارس خود گردان مهاجرين
8- مكتب القرآن طه ، مهاجرين مقيم تهران
9- موسسه فرهنگي همبستگي مردم افغانستان
10- انجمن فرهنگی و هنری "سایه¬بان آبی"
11- و ...















کد خبر: 1465

آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdch.-nzt23nkmftd2.html

هنر نیوز
  http://www.honarnews.com