هنر نیوز - ضعف مديران حوزه فرهنگ و كوتاهي افق آثار هنري را مصداق همه فرهنگ نبايد ديد

مشاور هنري رئيس جمهور در پاسخ به مقاله «آقاي احمدي نژاد گردان متلاشي شده فرهنگ را دريابيد

ضعف مديران حوزه فرهنگ و كوتاهي افق آثار هنري را مصداق همه فرهنگ نبايد ديد

"آقاي احمدي نژاد گردان متلاشي را دريابيد" عنوان سر مقاله "پلاك هشت" نشريه تخصصي فرهنگ و هنر پايداري است كه به قلم معاون هنري بنياد حفظ آثار و ارزشهاي دفاع مقدس در شماره دوم اين فصلنامه درج شد و بازتاب هاي متفاوتي در بين اهالي فرهنگ داشت. با توجه به بازتابهاي آن مقاله و گسترش دامنه بحثها در باره ضعفها و معضلات فرهنگي در ايام اخير، جواد شمقدري مشاور رئيس جمهور در امور هنري پاسخي به اجمال به نشريه "پلاك هشت" داده است:

يادم مي آيد در سال 1381 در محضر رهبر بزرگوار انقلاب اسلامي گلايه هاي تندي از بي مهري روزگار به اصحاب سليم فرهنگ و هنر شد. كساني كه دل در گرو ارزش‏هاي انقلاب اسلامي و آرمان‏هاي امام داشتند و آن ايام براي هر گام خود، توان و طاقتي به اندازه جا به جايي يك كوه صرف مي كردند.

آن حكيم فرزانه در پاسخ اين گلايه ها و دردمندي ها با كلام روشن و صريح خود تكليف همه را روشن كردند. ايشان فرمودند (نقل به مضمون): يادتان نرود شما در صحنه جنگ و نبرد هستيد و اين جنگ زخم برداشتن و خدعه و نيرنگ دارد. دشمني مي بينيد و حتي كشته شدن دارد و اگر به اين سختي‏ها بخواهيد ميدان كارزار را رها كنيد، معلوم است نمي دانيد در كجا قرار گرفته ايد.

سه سال بعد، آقاي احمدي نژاد بسان پيشقراولي بود كه توانست در كمال ناباوري و با اراده الهي به فتح قله دست يابد. همراهاني بودند كه تصور كردند كار تمام شد و به فكر سهم خواهي و دريافت غنيمت نشستند، در حالي كه سنت الهي و جريان مبارزه حق و باطل چيز ديگري مي گويد و آن اين بود كه تازه مرحله اصلي مبارزه و مقاومت و پايداري و صبر بر سختي ها و فتنه ها آغاز شده است.

احمدي نژاد خود به خوبي اين مرحله را مي شناخت و بارها در سخنراني‏ها و مصاحبه‏هاي خود به اين دوره سخت آشكار و پنهان اشاره كرد و مي كند.

در جايي مي گويد: «اجراي عدالت سخت‏ترين مرحله پيروزي انقلاب است» و سپس اضافه مي كند كه در اين مرحله گاهي دوستان و ياران چندين ساله مقابلت مي ايستند، گاهي حتي برادر عدالت تو را تحمل نمي كند.

واقعيت اين است كه اگر تصور كنيم بدون برنامه و بدون ساز و كار و نيروهاي مخلص مي توانيم صحنه فرهنگ و هنر را پالايش كنيم به بيراهه رفته ايم ، درحالي كه اين حوزه سال ها بود كه به راي و انديشه آراء تنيده و جوشيده از ارزش هاي غربي جان مي‏گرفت و با وجود مديران سست عنصري كه خودباختگي در مقابل فرهنگ و هنر حوزه تمدني غرب را شالوده تصميمات و برنامه ريزي خود قرار داده بودند و در گلوگاه ها مأمن گزيده بودند، نمي توان يك شبه اين مركب را در مسير اصلاح و پاكي قرار داد. اين يك انتظار بيهوده است كه پس از چندي باعث مي شود چنين روياهاي خوش ما را آشفته مي كند كه گردان فرهنگي را متلاشي ببينيم.

اما حقيقت چيز ديگري است. ممكن است بخشي از همراهان در راه بمانند و ديگر طاقت و صبر از دست داده باشند، اما فرهنگ و هنر انقلاب پويا و پرتوان راه خود را به جلو ادامه مي دهد. اين پيام بدون ما هم راه خود را در ميان قلوب و انديشه هاي جوان و ملت ايران و مردم جهان يافته است و پرنشاط گسترش مي يابد.

به بركت روح استقلال خواهي و عزت طلبي ملت ايران، ملت هاي منطقه دوباره زنده و اميدوار شده‏اند. امروز جوانان و قاطبه مسلمانان راه خود را يافته‏اند. پيروزي مقاومت حزب الله و حماس در لبنان و فلسطين در همين دو سه سال تحقق يافت.

آمريكا كه به اميد خاموش شدن روح و جان انقلاب اسلامي يازده سپتامبر را طراحي كرد تا با حملات پي در پي خود به مردم منطقه، خاورميانه بزرگي را شكل دهد كه عاري از اسلام ناب محمدي (ص) و پيام هاي انقلاب باشد، امروز در باتلاق خود ساخته خويش فرو رفته و كار به جايي رسيده است كه پايه‏هاي تفكر ومباني ونظام اجتماعي واقتصادي آن درحال اضمحلال و فروپاشي است و اسرائيل در آستانه محو قرار گرفته است. آيا اين وقايع بدون حركت فرهنگي و انتشار پيام هاي انقلاب اسلامي شدني بود؟ اگر كسي تصور كند قواي نظامي، اقتصادي و سياسي ما باعث شده كه اين شرايط رقم بخورد سخت در اشتباه است.

البته اين ويژگي مؤمن است كه در همه حوزه‏ها توان خود را افزايش دهد و با زيركي در همه صحنه‏ها حضور يابد، اما حقيقت اين پيروزي ها و رمز شكست دشمن در عرصه هاي مختلف طبق آيات الهي، به ايمان و باوري بر مي‏گردد كه در رويش فرهنگ انقلاب و به بركت اسلام حقيقي شكل گرفته است.

و اين در مديريت و سلوك و فداكاري دولتي رقم خورده است كه خود را وامدار خون شهدا و جانبازي بسيجيان و مقاومت ملت بزرگ ايران مي داند و تمامي هم خود را در تبعيت محض از ولايت امر و رهبري معظم انقلاب اسلامي قرار داده است.

اين را بايد سپاس گفت و شكر آن را به جا آورد. البته مي پذيرم در حوزه هاي تخصصي هنري مانند سينما، كمتر اتفاقي افتاده است و بايد براي آن چاره اي انديشيد و چه خوب است به راهكارها بينديشم و از همه مهم تر اين گردان را بازسازي كنيم.

كه روا نباشد هنرمندان ما از قافله عقب بمانند. امروز جوان ايراني طلايه دار حركت نوين انقلاب اسلامي و در آستانه بناي جديد تمدن اسلامي است نبايد اين عظمت ها را نديد.

ضعف مديران حوزه فرهنگ و كوتاهي افق آثار هنري را مصداق همه فرهنگ، نبايد ديد و اين هم يكي از مصاديق همان رفع مظلوميت از حوزه فرهنگ است كه توان و كارآيي آن را به حوزه هايي خاص محدود كنيم و از كاركردهاي ديگرش غافل مي مانيم.