امنیت جانی سینماگران بالاخره مورد توجه جدی قرار می‌گیرد؟

هر چه خدا بخواهد

8 خرداد 1389 ساعت 14:09


سانحه‌ای که در حین فیلمبرداری فیلم «هر چه خدا بخواهد» رخ داد بهانه‌ای است تا باردیگر مرور کنیم پرونده حوادث تلخ پشت صحنه سینمای ایران را که هر یک آبستن افسوسی ماندگار بودند. به گزارش هنرنیوز، برای آسیب‌شناسی این روند بد نیست کمی به عقب‌تر برویم تا به یادآوریم چندین سال است در حسرت توجه جدی به مقوله مهم «امنیت جانی سینماگران» خبرها را رصد کرده‌ایم.

به جای مقدمه

«پگاه آهنگرانی سر صحنه فيلم آتش سبز از ارتفاع 5/2 متری سقوط مي‌کند و دچار آسيب جدی می‌شود که به دليل پی‌گيری‌های مادرش منيژه حکمت پوشش رسانه‌ای گسترده‌ای پيدا می‌کند. يکی‌دو سال قبل، يک شب چند نفر از هنروران يک فيلم جنگی، به دليل تصادف يک قايق با پايه‌های پلی که روی رودخانه‌ی مصنوعی شهرک دفاع مقدس ساخته‌اند، به رودخانه سقوط می‌کنند و می‌ميرند و تا صبح فردا کسی متوجه نمی‌شود که چند نفر از هنروران نيستند و با طلوع آفتاب چند جنازه در رودخانه آشکار می‌شود. پرويز ملک‌زاده، فیلم‌برداری که پارسال درگذشت، از بالای کرين دست‌ساز خود سقوط می‌کند و مدتی خانه‌نشين می‌شود. سالی پيش‌تر باز هم يکی از فنی‌های سينما به نام نعمت حقيقی هنگام کار دچار برق گرفتگی می‌شود و می‌ميرد. چند سال پيش سيدجواد هدی دستيار فيلم‌بردار از بالای سينه‌موبيل سقوط می‌کند و قطع نخاع می‌شود و الان حدود پنج سال است که خانه نشين است. دستيار فيلم‌بردار ديگری به نام سيد رضا افضلی هم به دليل سقوط از تير برق خانه‌نشين شده كه او هم شرايطی مشابه سيدجواد هدی دارد. در سال 1373 علی سجادی حسينی، کارگردان سينمای ايران به دليل مسامحه‌ی مسئول نظامی فيلم و استفاده از گلوله‌ی جنگی، سهواً با گلوله اصلی تفنگ يکی از بازيگران فيلم کشته می‌شود. ده سال پيش شاهرخ غياثي، نقاش و بازيگر گزيده‌کار، به دليل رم کردن اسب گاری استفاده شده در يک فيلم، موقع تمرین سقوط می‌کند و به دليل اصابت سرش با سنگ‌هاي حاشيه‌ی جاده فوت می‌کند. علی نوروزی، مدیر تدارکات فیلم سفر جادویی در سال 1369 دچار آتش‌سوزی می‌شود و یک هفته بعد فوت می‌کند و...» این جملات بخشی از گزارش مجله فیلم در سال86 است که تحت عنوان «حکايت ارزانی جان سينماگر و گرانی مزد گورکن» به معضل نبود امنیت جانی سینماگران در هنگامه تولید آثار و حضور در اوج فعالیت خود، بود. اما همین سه‌نقطه در طول همین مدت 3 ساله چنان امتداد یافته است که امروز باردیگر سانحه‌ای در شرف وقوع ما  را به‌خود آرود. واژگون شدن قایق حامل عوامل فیلم در حین فیلم‌برداری فیلم «هرچه خدا بخواهد» اگرچه ختم به خبر شد و هیچ گونه صدمات جانی به همراه نداشت اما فراموش نکنیم اگر هم می‌داشت دیگر دستی به جایی بند نبود و جز افسوس مرهمی بر دل سینمای ایران نبود. آنچه جای تأمل دارد مرور حوادثی است که هر یک می‌توانسته‌اند آبستن تلخی‌ای مضاعف در این فهرست بلند بالا شود. در این گزارش مختصر، اگرچه گذرا و در قالبی گزیده، مروری خواهیم داشت برآنچه در این سال‌ها در لابه‌لای اخبار خواندیم و شنیدیم اما از یاد بردیم تا به امروز و حادثه‌ای دیگر.

حماسه آرد؛ گوهرخیراندیش

یکی از عجیب‌ترین حوادث پشت‌صحنه در سال‌های اخیر، مصدومیت گوهر خیراندیش در حین فیلم‌برداری مجموعه «حماسه آرد» بود. خیراندیش خود در تشریح این سانحه گفت: «اصل قضیه مصدومیت من مربوط می‌شود به حضورم در سریال «حماسه آرد» به کارگردانی بهزاد فراهانی. سر ضبط سریال در یکی از مناطق محروم اطراف زنجان به نام حلب بودیم که من و چند بازیگر دیگر در ناحیه شکم احساس درد کردیم. تشخیص اولیه مسمومیت بود که در مورد دیگر بازیگران درست هم بود اما در مورد من درد شدت بیشتری داشت و بعد از چند روز مجبور شدم به بیمارستان زنجان مراجعه کنم و آنجا بود که متوجه شدم آپاندیسم ترکیده است و متاسفانه دیر هم شده بود. اما از آنجا که خداوند به من و بچه‌هایم لطف داشت، وقتی به تهران منتقل شدم پزشکان توانستند از طریق دارو، عفونت ناحیه شکمم را مهار کنند. اما چون در آن مقطع به جای غذا، سرم و دارو مصرف می‌کردم وقتی به خانه برگشتم دچار ضعف شدم و در اثر زمین خوردن از ناحیه لگن و کمر هم به شدت آسیب دیدم. الان هم در بستر هستم و اصلا نمی‌توانم جابه‌جا شوم.» اما نکته عجیب در مورد این اتفاق، نه فقط کیفیت روی‌داد آن که رفتار عوامل مجموعه در قبال آن بود که به جای پیگیری مداوا اقدام به تهدید مبنی‌بر ممنوعیت مصاحبه پیرامون حادثه و نیز نگارش نامه‌های تهدیدآمیز برای خیراندیش بود. اقداماتی که یکی از پیشکسوتان عرصه بازیگری در سینما و تلویزیون ناچار از سکوت در برابر آن‌ها بود. جالب اینکه خیراندیش در برابر پیگیری‌ها برای تسلیم شکایت علیه عوامل پروژه تنها به این جمله اکتفا می‌کرد که :«دستم به جایی بند نیست!» گوهر خیراندیش هم زمان ببا همین دوران درمان، در دوازدهمین جشن خانه سینما تندیس بهترین بازیگر نقش اول زن را برای بازی در فیلم «دعوت» ساخته ابراهیم حاتمی‌کیا دریافت کرد.

پوسته؛ حميد فرخ‌نژاد

سه سال پیش بود که خبر مصدومیت «حمید فرخ‌نژاد» شوک خفیفی را به جریان خبری رسانه‌ها وارد کرد. خبری که بواسطه تعطیلات نوروز مدتی مکتوم مانده بود اما سرانجام و در پی پیگیری‌ها در قالبی بسیار کوتاه اینچنین کیفیت آن مخابره شد: «حمید فرخ‌نژاد بازيگر سينماي ايران هنگام بازي در صحنه‌اي از فيلم "پوسته" دچار حادثه شد. در صحنه‌اي از این فيلم، بايد شيشه اتومبيل حامل حمید فرخ نژاد می شکست،که در زمان اجرای این صحنه، براده‌هاي چاشني تعبیه شده برروي شيشه اتومبیل در حين انفجار، به كمر حميد فرخ‌نژاد برخورد كرده است. در پي اين سانحه،که در آخرین روز سال ۸۶ رخ داد، مصطفي آل‌احمد؛كارگردان اين فيلم كه نخستين فيلم سينمايي خود را پس تجربه طراحی صحنه و لباس در چند فیلم سینمایی، مي‌سازد فیلمبرداری را تا چهارم فروردين ماه ۸۷ تعطیل و به گروه استراحت داده است.» خبر تکمیلی درباره این اتفاق هیچ‌گاه مخابره نشد و فرخ‌نژاد به زودی از عواقب این سانحه رهایی یافت تا این خبر در همین حجم کوتاه به حافظه کوتاه مدت رسانه‌ها منتقل شود و همه فراموش کنند که همین حادثه به‌خیرگذشته می‌توانست به یکی از تلخ‌ترین سرانجام‌‌ها بیانجامد.

گل‌های گرمسیری؛ اشكان خطيبي

اما در میان حادثه‌دیدگان تولید در سینما و تلویزیون، شاید «اشکان خطیبی» یکی از خوش شانس‌ترین‌ها باشد چراکه از میان حوادثی بس غریب، جان سالم بدر برده است. خطیبی خود درباره این حادثه مي‌گويد: «هنگام بازی در گل‌های گرمسیری، به خاطر فضاي جنگی سريال خيلي بلا سرم آمد. یک شب قرار بود در سکانسی از منور استفاده کنند. برای این کار باید کسی یك میله 5/1 تا 2 متری را بالای پشت‌بام دستش مي‌گرفت تا منورها عمل کنند. این آقا دستش درد گرفت و حس کرد اگر میله را آهسته ول کند روی زمین فرود مي‌آید اما این میله به جای زمین توی سر من که آن لحظه داشتم از حیاط رد مي‌شدم فرود آمد و بیهوش شدم. يك‌بار ديگر در همین سریال گل‌های گرمسیری، پوکه داغ خشاب چسبید به گردنم! یک‌بار ديگر هم در يك سکانس که باید در آب‌هاي بهمن‌شیر شنا مي‌کردم، اين كار را كردم و چند روز بعد به خاطر آلودگی آب صورتم قارچ گرفت. رفتم دکتر. گفت باید ریش‌هایت را بزنی اما نمي‌شد این کار را انجام بدهم چون باید همه پلان‌هایم را با ریش مي‌گرفتم. خلاصه، با همکاری گریمور، صورتم بهتر شد تا اینکه باز هم در یک صحنه كه خاک بازی داشتم، صورتم حسابی به هم ریخت ولي چاره‌ای نبود...» خطیبی امروز به شیرینی مرور خاطرات این حوادث را بیان می‌کند، اما بی‌تردید نمی‌توان کتمان کرد که هر یک از این اتفاقات پتانسیل تبدیل به یکی از موانع ادامه فعالیتش در دنیای هنر را داشت. اتفاقی که در صورت رقم خوردن نه فقط او را مصدوم که سینما و تلویزیون ایران را از یکی از امیدهای جوان بازیگری‌اش بی‌بهره می‌کرد.

آتش سبز؛ پگاه آهنگراني

آهنگرانی شاید بهترین شانس را در میان سانحه‌دیدگان داشت که مادرش تهیه‌کننده همین سینما و آشنا به مراحل اعتراض و رسانه‌ای کردن مصدومیتش بود. پگاه آهنگراني در صحنه فيلمبرداري فيلم «آتش سبز» به كارگرداني محمدرضا اصلاني دچار سانحه شد. اين بازيگر سينما در حين فيلمبرداري صحنه‌اي از فيلم درون تور ماهيگيري قرار گرفته كه با بالا رفتن از سطح زمين، به‌دليل پوسيدگي و پاره شدن تور، از ارتفاع سقوط كرده و دچار شكستگي از ناحيه ستون مهره‌ها شده است. آهنگراني، پس از حادثه بلافاصله به بيمارستان جم منتقل شد وی چند ماهي در رختخواب خوابيد تا مهره‌هاي آسيب‌ديده‌اش جوش بخورد. منیژه حکمت (کارگردان سینما و مادر پگاه آهنگرانی) در رابطه با این حادثه گفت: «تنها می‌توانم بگویم سهل‌انگاری. سقوط پگاه ربطی به عدم امکانات سینمای ایران ندارد تنها بدلیل عدم دقت است. خدا خیلی پگاه را دوست داشته است همان طور که تمامی پزشکان نیز همین را می‌گفتند.» پگاه آهنگرانی به دستور پزشک خود تا مدتی حرکت نکرد، اما سرانجام با کمک پزشکان سلامتی خود را بازیافت.

کاغذ باد؛ مصطفی کرمی

«مصطفی کرمی» اما اگر نه پر سروصداترین اما یکی از تلخ‌ترین سرنوشت‌ها را در میان آسیب‌دیدگان سینمای ایران تا به امروز داشته است. او که تصویربردار فیلم‌های مستند و کوتاه، که در مرداد ماه 86 هنگام تصویربرداری فیلم كوتاه «كاغذ باد» به تهیه‌كنندگی حوزه هنری استان گلستان، دچار حادثه برق گرفتگی شد و بر اثر این حادثه در حالی که مسئولان اداره برق منطقه به گروه فیلمسازی اطمینان کامل داده بودند که هیچ خطری آنان را تهدید نمی‌کند؛ دو دست و انگشتان پاهایش را از دست داد. بلافاصله پس از این حادثه خانه سینما با حضور «رضا ميركريمي» (مدیرعامل وقت خانه سینما) كميته پيگيري مصدوميت او را تشکیل داد. هادی آفریده یکی از کارگردانان نام‌آشنای سینمای مستند ایران هم در واکنش به این سانحه در یادداشتی نوشت:« دیروز ستون فقرات سینمای بلند شکست و امروز دست پای سینمای مستند و کوتاه بریده شد.» مصطفی کرمی از بیمارستان مرخص شده‌است، اما آخرین حضورش در برابر سینماگران شاید اختتامیه جشنواره فیلم کوتاه سال گذشته بود که توانست از پشتیبانی و همدردی دوستانش تشکر کند و با دستانی معلول و پیچیده در باند، صحنه را ترک کند.

هرچه خدا بخواهد؛ ترانه علیدوستی و پوریا پرسرخ

در تازه‌ترین سانحه که البته برخلاف نمونه‌های پیش از خود صدمه‌ جانی به همراه نداشته اما می‌توانست بع یک تراژدی تبدیل شود، خبر گزاری رسمی دولت خبر داد شناور حامل دست اندرکاران و بازيگران فيلم سينمايي «هرچه خدا بخواهد»ن به کارگرداني نويد ميهن‌دوست در هنگام فيلمبرداري سکانس‌هاي مربوط به لوکيشن روي دريا دچار حادثه شد. آن طور که در گزارش این خبر گزاری آمده دست‌اندرکاران فيلم سينمايي هرچه خدا بخواهد به همراه تني چند از بازيگران اين اثر سينمايي براي فيلمبرداري بخش‌هاي روي دريا عصر دوشنبه با شناور مسافري نويد راهي آب‌هاي خليج فارس در اطراف جزيره کيش شدند. حدود ساعت 17 بنزين شناور تمام مي شود و با برخورد يک موج به آن، اين شناور در دريا واژگون مي‌شود. پوريا پورسرخ، ترانه عليدوستي، سعيد آقاخاني، مهدي صالحي، مهدي جعفري، نويد ميهن دوست، حسن عبدالعلي‌زاده کساني بودند که در اين حادثه به دريا مي‌افتند که خوشبختانه با حضور به موقع شناور تجسسي دريا (ناجي)، به طور معجزه آسايي نجات پيدا مي‌کنند. عمق آب در اين منطقه 30 متر بوده و در سه مايلي جزيره کيش قرار داشته است. تمام تجهيزات فيلمبرداري اين اثر سينمايي به زير آب رفته و تلاش غواصان نيز براي يافتن اين ابزار بي نتيجه مانده است. البته پرویز شهبازی، تهیه‌کننده این فیلم ساعتی پس از انتشار خبر به تمامی شدت منعکس شده در رسانه‌ها را نادرست دانست. شهبازي درباره واژگون شدن قايق بازيگران فيلم گفت: به دليل سنگين‌شدن قايق تعادل آن برهم خورد و سه نفر از بازيگران به داخل دريا افتادند كه پس از مدتي با كمك قايق ديگري به ساحل برگشتند. ترانه عليدوستي يكي از بازيگران حاضر در اين صحنه هم اظهارداشت: اين حادثه ممكن بود خطرناك شود، اما خوشبختانه نجات پيدا كرديم و فيلمبرداري ادامه پيدا كرد.

آیا روزی...!؟

مرگ علی سجادی حسینی کارگردان فیلم «خط آتش» در صحنه فیلمبرداری، کشته شدن چند بازیگر در زمان فیلمبرداری فیلم «شب آفتابی» به کارگردانی بهزاد بهزادپور، شکسته شدن پای بهرام بدخشانی فیلمبردار «دوئل» در سر صحنه، افتادن شهریار اسدی در زمان فیلمبرداری «خاک سرد»، قطع شدن دو دست و تمام انگشتان پای مصطفی کریمی بواسطه برق گرفتگی هنگام فیلمبرداری، مرگ چند هنرورز در مراحل تولید «شب به خیر فرمانده»، مرگ بهروز جلیلی(بازیگر) و مصدومیت شدید اصغر شاهوردی(صدابردار) در پی تصادف شدید هنگانم مراجعت به محل فیلمبرداری و سرانجام مرگ تلخ پیمان ابدی به دلیل اشکال فنی یک اتوبوس، ده‌ها حادثه‌ای هستند که هنوز می‌توان به فهرست بلندبالایشان عادی نظر انداخت و گذشت اما آیا می‌توان با اطمینان نقطه پایان بر آن گذاشت؟ آیا بیمه حوادث، استفاده از بدل، بهره‌گیری از تمهیدات کامپیوتری، استفاده از متخصصین جلوه‌های ویژه میدانی،خلاقیت در تولید و... روزی برای سینمای ایران هم جدی خواهد شد؟

 


کد خبر: 10533

آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcbfsb8.rhbgfpiuur.html

هنر نیوز
  http://www.honarnews.com