نيكطلب:دوست دارم تابلوي «مناجات ناشنوايان» را با دست خود به رهبري تقديم كنم
11 مرداد 1389 ساعت 9:42
دوست دارم تابلوي فيروزهكوبي «مناجات ناشنوايان» را كه سروده رهبر معظم انقلاب است، خودم تقديم حضورشان كنم.
حسين نيكطلب نيشابوري در گفتوگو با فارس اظهار داشت: 4 سال پيش سروده رهبر معظم انقلاب با نام «مناجات ناشنوايان» را با استفاده از 15 كيلو سنگ فيروزه نيشابور و عقيق در ابعاد يك متر و 20 سانتيمتر در 90 سانتيمتر را فيروزهكوبي كردم.
وي ادامه داد: آرزو دارم فرصتي ايجاد شود تا اين تابلو را خودم به محضر رهبر انقلاب اسلامي ببرم و از نزديك، نقطهنظرات ايشان را در خصوص آثارم بشنوم.
اين هنرمند جانباز مشهدي بيان داشت: پيش از اين نيز يك عصاي تمام فيروزه تقديم مقام معظم رهبري كردهام كه البته خودم توفيق شرفيابي نداشتم و عليرغم اين كه قرار بود خودم اين هديه را به ايشان تقديم كنم، اما اينگونه نشد؛ به همين دليل دوست دارم اين تابلو را حضوراً خدمت ايشان تقديم كنم.
*نيكطلب، تابلوي «عصر عاشوراي» فرشچيان را فيروزهكوبي ميكند
به گزارش توانا، حسين نيكطلب اكنون مشغول فيروزهكوبي تابلوي «عصر عاشورا» اثر ماندگار محمود فرشچيان است.
به گفته اين هنرمند جانباز، ساخت اين اثر 8 سال به طول انجاميده و تاكنون بخش فيروزهكوبي اين تابلو به پايان رسيده است.
حدود 25 كيلو عقيق و فيروزه در اين اثر به كار رفته است و نيكطلب در نظر دارد نمايشگاه اختصاصي براي نمايش تابلو فيروزهكوبي «عصر عاشورا» برگزار كند.
حسين نيكطلب متولد 1335 نيشابور است كه از سوابق هنري و علمي وي ميتوان به تأليف چندين جلد كتاب و ثبت 24 اختراع در انجمن مخترعان كشور اشاره كرد.
كسب مقام نخست رشته معرقكاري در نمايشگاه هنرهاي تجسمي و صنايع دستي جامعه جانبازان كشور در سال 1383، تقدير ويژه از نمايشگاه بينالمللي امارات متحده عربي با مضمون ارزشهاي دفاع مقدس در سال 84 و دريافت مدالهاي طلاي كشور چين، نقره كويت، سويس و تايلند از ديگر افتخارات اين هنرمند است.
* شعر «مناجات ناشنوايان» سروده مقام معظم رهبري:
ما خيل بندگانيم ما را تو ميشناسي
هر چند بيزبانيم ما را تو ميشناسي
ويرانهئيم و در دل گنجي ز راز داريم
با آنكه بينشانيم، ما را تو ميشناسي
با هر كسي نگوييم راز خموشي خويش
بيگانه با كسانيم ما را تو ميشناسي
آيينهايم و هرچند لب بستهايم از خلق
بس رازها كه دانيم ما را تو ميشناسي
از قيل و قال بستند، گوش و زبان ما را
فارغ از اين و آنيم ما را تو ميشناسي
از ظن خويش هركس، از ما فسانهها گفت
چون ناي بيزبانيم ما را تو ميشناسي
در ما صفاي طفلي، نفْسُرد از هياهو
گلزار بيخزانيم ما را تو ميشناسي
آيينهسان برابر گوييم هرچه گوييم
يكرو و يكزبانيم ما را تو ميشناسي
خط نگه نويسد حال درون ما را
در چشم خود نهانيم ما را تو ميشناسي
لب بسته چون حكيمان، سرخوش چو كودكانيم
هم پير و هم جوانيم ما را تو ميشناسي
با دُرد و صافِ گيتي، گه سرخوشي است گه غم
ما دُرد غم كشانيم ما را تو ميشناسي
از وادي خموشي راهي به نيكروزي است
ما روزبه، از آنيم، ما را تو ميشناسي
كس راز غير از ما، نشنيد بس «امينيم»
بهر كسان امانيم ما را تو ميشناسي
کد خبر: 14403
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcbfab8.rhbagpiuur.html