نامه عسگرپور به صفارهرندي: مشكل بزرگ مديران فرهنگ قرار گرفتن بين دو تيغ يا چند تيغ نميباشد
17 شهريور 1388 ساعت 17:48
محمد مهدي عسگرپور كارگردان سينماي ايران متن نامهاي را خطاب محمدحسين صفارهرندي وزير سابق فرهنگ و ارشاد اسلامي منتشر كرد.
بنا به اين گزارش به نقل از ايسنا، در متن نامه عسگرپور خطاب به صفارهرندي پيرامون سخنان اخيرش در مراسم توديع و معارفه وزيران فرهنگ و ارشاد اسلامي آمده است:
«برادر عزيز
جناب آقاي صفارهرندي سلام عليکم
متأسفانه بدليل اعلام ديرهنگام، توفيق حضور در مراسم توديع جنابعالي و معارفه وزير محترم جديد فرهنگ و ارشاد اسلامي را نداشتم.
اميدوارم از اين پس در هر موقعيتي که هستيد موفق باشيد و همواره خداوند متعال يار و ياورتان باشد.
وقتي شرح جلسه مذکور را خواندم، در کنار آمار و اطلاعات داده شده نکتهاي که شايد شاهبيت سخنانتان بود جلب توجه ميکرد، هر چند براي کساني که در حوزههاي فرهنگ و هنر بصورت جدي فعاليت ميکنند از ابتدا هم معلوم بود در پايان کار چنين ميفرماييد يا حداقل چنين چيزي را در نهان داريد، ولي از آنجا که ما ايرانيان ذاتاً آرمانگرا و خوشبين هستيم، شايد اين احتمال هم داده ميشد که پس از چهار سال کار مداوم در وزارتخانهاي که حداقل، در لفظ بسيار مهم است، نتيجهگيري ديگري داشته باشيد ليکن جنابعالي نشان داديد که اهل غافلگير کردن نيستيد و ره يافتتان در پايان، همان دريافتتان از ابتدا بوده است.
جنابعالي در اندرزي مشفقانه بر پايه دين مداري به وزير جديد که سابقه آشنايي زيادي هم با ايشان داريد فرموديد: « شما ميان دو سوق دهنده به سمت رهايي و ليبراليسم قرار داريد که يکي شما را هدايت ميکند که حوزه فرهنگ و هنر را تعطيل کنيد و يکي ميگويد فرهنگ بيبند و باري را رواج دهيد و در واقع ميان دو لبه قيچي مدام تحت فشار خواهيد بود».
نکتهاي که براي دولتمردان و تصميمگيران کلان، بسيار مهم و حياتي است.
بر پايه اين فرمايش چنين استنباط ميشود که شما و احتمالاً وزير جديد، مظلومانه بين اين دو تيغه برنده و نه تيغهي ديگر قرار گرفتهايد و شايد جريان مهم ديگري بعنوان معترض در صحنه حضور ندارد.
برادر عزيز! اگر واقعاً در کشوري زندگي ميکنيم که مدعيان حوزه فرهنگ و هنر، حداقل آن بخش که
ميتوانند سخنگو باشند به اين دو دسته تقسيم ميشوند، فکر ميکنم از نظام جمهوري اسلامي که خود را فرهنگي ميداند، فقط ظاهر آن را حفظ کردهايم و اگر چنين نيست پس براي شناخت دقيق اين حوزه، احتمالاً جنابعالي به چند سال ديگر وقت نياز داشتيد که به هر روي از شما دريغ شد.
اکنون در تمام حوزههاي هنر و فرهنگ افراد شاخصي که تعدادشان کم هم نيست داراي اصالتي هستند که خود تبديل به پيام و حتي رسانه شدهاند، قطعاً مطالبات اين افراد از مديران دولتي حوزه فرهنگ نه تعطيلي است و نه بيبند و باري، اما شايد چون تيغي در کف ندارند در محاسبات هم نميآيند.
بخش مهمي از اين افراد که اگر بخواهيم ميتوانيم با هم فهرستي طولاني از آنها تهيه کنيم، کساني هستند که کلامشان و هنرشان با بضاعتهاي موجود کشورمان و نسبت به بقيه حوزهها، بيشترين قرابت را با تفکرات ديني دارد. اما مطالباتشان را کمتر شنيديد و يا اگر شنيديد نتوانستيد به آنها توجه کنيد و از نظر بنده صد البته اينها از روي قصد و با نيت سوء همراه نبوده است. چرا که حداقل در مورد جنابعالي اين اتفاق نظر وجود دارد که فردي متدين، پاکدست و صبور هستيد. پس مشکل کجاست؟
بنظرم مشکل بزرگ، قرار گرفتن مديران مظلوم فرهنگ، بين دو تيغ يا چند تيغ که عصاره آنها کج فهمي است نميباشد، بلکه مشکل عدم تسلط بخش مهمي از آنان به موضوع مديريت فرهنگي و هنري است و بدون ترديد کم تسلطي مديران اين حوزه ،(عليرغم داشتن نيت خوب و يا هر خوب ديگر) منجر به فهم ناقص نشانيها و انتقال همان اشتباهات به پيکره مجلس و دولت و حتي مردم است.
در روزگار فعلي مديريت فرهنگي و هنري، خود تخصصي است پيچيده که در کشورمان دائماً ناديده گرفته ميشود و مدام تصور ميشود که بزرگاني که نيروي محرکهي ذهنشان مربوط به عرصههاي ديگر است، در صورت مؤدب بودن و داشتن تحليلي ( معمولاً جهتدار) از سابقه فرهنگي و هنري کشورمان ميتوانند در مسندهاي مهم فرهنگي و هنري مشغول فعاليت شوند که اين ظلمي است دو سويه. هم به اين عزيزان و هم به جامعه.
در طول اين سالها داشتهايم مديراني که در دوره فراغت، که بعضاً با نقاديهاي تند هم همراه است همه چيز را زير سؤال بردهاند و مهر ضد انقلاب ، ضد دين، اجنبي پرست و ... را بر پيشاني برخي اهل فرهنگ و هنر زده اند و در زمان مسئوليتشان ناگزير با آنها عکس يادگاري آنهم از نوع پر مهر و محبتش گرفتهاند، در واقع اين افراط و تفريط بيشتر مربوط به مديران غير مسلط بوده و نه مدعيان آنها.
بارها ديدهايم که چگونه مديران فرهنگي تبديل به افراد دو يا چند شخصيتي شدهاند. از چيزي مجبور شدند دفاع کنند که اعتقاد کافي به آن ندارند و به چيزي حمله کنند که براي حملهشان حجت کافي نداشتند و در بهترين حالت هم سکوت و سکون را بر هر چيزي ترجيح دادند.
بنده مانند هر کس ديگري فشارهاي وارده به حوزه تحت مديريت جنابعالي در اين چند سال را نفي نميکنم و متوجه درک نمايندگان محترم مجلس از حوزههاي فرهنگي و يا نزديکان رئيس محترم جمهوري هستم ولي اعتقاد دارم بخش قابل توجه اين مشکلات که امروز شما را به چنين تحليلي که توصيه به همکار بعدي است وا ميدارد، با تسلط مديريتي ميتوانست قابل حل باشد.
مماشات با همان دو تيغي که خود فرموديد و نه جريان اصيل ديگري که من نام بردم در طول اين چهار سال چه محصولي براي نظاممان داشت؟ غير از اين که وزير سابق فرهنگ و ارشاد اسلامي پيامي را به مسئول بعد از خود ميدهد که در وهله نخست بخش کمي از واقعيت است، دوم آنکه به مدعي اصيل که پيکره ارزشمند هنر و هنرمند بعد از انقلاب است اشارهاي ندارد.
پس اگر وزير جديد هم با همين فرمان پيش برود، پس از چهار سال و خستگي مفرط ناشي از قرار گرفتن بين دو گروه کجفهم و بيبند و بار، کليد وزارتخانه را با همين ره يافت به نفر بعدي ميسپرد.»
کد خبر: 5988
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcb.wbsurhb9wiupr.html